[vc_row][vc_column][vc_column_text]یادداشت روز: محمد امین خوش نیت (روزنامه نگار)
آذرقلم: سردار جبهه و جنگ، همرزم شهید باکری، یار دیرین فرمانده لشکر عاشورا و تعابیری از این قبیل، طی دو روز گذشته در توصیف انتصاب آقای «مصطفی مولوی» به سمت مدیر عامل جدید سازمان قطار شهری تبریز از سوی خبرنگاران، دوستداران سردار و رسانه های گروهی و کانالهای خبری به وفور مورد استفاده قرار می گیرد.
در صداقت، ایثار و پشتکار آقای مولوی چه در دوران جنگ و چه برهه های مختلف سیاسی – انتخاباتی دو دهه اخیر، تردیدی نیست. او رک حرف می زند، ساده پوش و ساده زیست است و مواضع تند سیاسی هم دارد. فعال سیاسی منتسب به اصلاح طلبان است و از گزینه های جدی شهرداری تبریز در سال ۱۳۹۶!
اما اینها چه سنخیتی با به کارگیری این تعابیر وصفی برای یک مدیر، با پست و مقام منصوب شده دارد؟ دلاوری و همراهی یک مسئول در ۳۰ سال پیش، چه ارتباطی با پست و مسئولیت فعلی دارد؟ به نظر می رسد، با این تعابیر غلوآمیز و توصیف گونه، به جای آنکه از «سردار مولوی» معروف حمایت کرده و از انتصابش خوشحال باشیم، بار مسئولیتش را سنگین تر کرده و با کشیدن خطی از معنویت و ممنوعیت به دور او، حلقه ای ساخته و پرداخته کرده ایم که کسی و و رسانه ای، شهروندی و روزنامه نگاری، یارای نقد عملکرد او در طی ماههای آینده را نداشته باشد.
بی گمان مولوی مدیر شایسته و توانمندی است. اما این تعاریف هرگز مانع و باعث آن نیست که سازمان عریض و طویلی مانند قطار شهری تبریز، عاری از عیب و خط و قصور باشد. این تعاریف و آگراندیسمان سوابق یک مدیر و ربط دادن آن به ارزشهای مورد احترام ملت در طی دهه های گذشته، نه خدمت به سردار مولوی است و نه خدمت به جایگاه مدیریت قطار شهری! نه افزودن عزت و جایگاه شهردار سردار «مهدی باکری» است و نه ضامن سلامتی و مدیریت بی و عیب و نقص ماههای آینده در قطار شهری تبریز!
«اغراق و مبالغه» آفت اصلی کار رسانه ای است. کار روزنامه نگار مدح و ثنای یک مدیر نیست. هر چند ممکن است برخی عملکردها و اقدامات ارزشمند یک سازمان و نهاد را مورد ستایش قرار دهد. این تعابیر در کلام و نوشتار یک فعال رسانه ای می تواند محملی برای خوبزرگ بینی و غرور و چه بسا بستر خطا و انحراف باشد. هیچ کس عاری از عیب و خطا نیست و هیچ مدیر و مسئولی، نمی تواند ادعای«معصوم بودن» داشته باشد. اجازه دهید به شکل منطقی و متعارف، مدیر جدید توانمندی های خود را با الهام از تجارب ارزنده و سوابق رزمندگی مخلصانه اش در کنار بزرگانی چون «آقا مهدی» به منصه ظهور برساند آنگاه ما خبرنگاران و شهروندان منصفانه و فارغ از کارنامه گذشته ایشان در کنار دجله و لشکر عاشورا، به قضاوت بنشینیم و بدون آنکه عملکرد مثبت یا منفی اش را به اسطوره های ماندگاری مانند شهید باکری ارتباط دهیم، او را در مسئولیت جدید نقد کرده و یاریگرش باشیم و گرنه با ساختن هاله ای از تقدّس به دور یک مدیر، هم به او ضربه زده ایم، هم به آرمانهای بزرگمردان و اسطوره هایمان کم لطفی کرده ایم و هم اینکه، مطالبات و حقوق به حق سایر شهروندان را به خاطر حمایت های اغراق آمیز مان، تضییع کرده ایم. ناچاریم فردا به خاطر اغراق های امروزمان در برابر خطاهای احتمالی سکوت پیشه کنیم که این کار نیز با رسالت رسانه ای در تضاد و تعارض است.
«مصطفی مولوی» هر چه بوده، سردار، سرلشکر، جانباز، همرزم شهید باکری، فرمانده جنگ و … برای ما در جایگاه ارزشهای مورد احترام ملت، قابل تکریم است. اما این دلیل نمی شود که عملکرد ضعیف احتمالی اش در ماه های آینده در سنگر جدید خدمت را به خاطر سوابق درخشان گذشته اش در سنگری دیگر، مورد اغماض و چشم پوشی و تسامح قرار دهیم.
حتی اگر «مهندس مولوی»، فردا روز، از مقام مدیریتی کنونی اش کنار گذاشته شود باز برای ما همان احترام و ارج و قرب همرزم بودن با شهید آقا مهدی باکری را خواهد داشت. اما فعلاً میدان عمل است و نقد عملکرد مدیران، آن هم منصفانه و به دور از حب و بغض های سیاسی و تعلقات حزبی و جناحی و یا دلبستگی های تاریخی و نوستالژیک، رسالت اصلی خبرنگاران و فعالان رسانه ای است.
برای آقای «مهندس مولوی» در مسئولیت جدید آرزوی موفقیت می کنیم![/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]