[vc_row][vc_column][vc_column_text]یادداشت: محمد امین خوش نیت
آذرقلم: استاندار آذربایجانشرقی در اظهار نظر عجیبی فرموده اند: در هیچ لحظهای غافلگیر کرونا نشدیم و در آمادگی کامل قرار داشتیم!
یکی ما را از این جهل مرکب برهاند و غافلگیری را برای ما معنی کند!
دو سال است درگیر این بیماری هستیم، زندگی مردم دچار تنش شده، واکسن نیست، کشورهای دیگر اندک اندک جشن پایان کابوس کرونا می گیرند، ارمنستان برای ما شده بهشت موعود تزریق واکسن!، بزرگان و مسئولان و پولداران به خاطر تزریق واکسن های خارجی چه در داخل و چه در خارج، به ایمنی رسیده و ترسی از کرونا ندارند، هر روز به طور متوسط 150 فوتی کرونا داریم و 15 هزار ابتلای جدید، کسب و کار مردم تعطیل، زندگی مختل، اعتماد عمومی، تقلیل، آرامش روحی، تضعیف و … خوبه که غافلگیر نشدید… اگر غافلگیر می شدید وضع چطور می شد؟!
یاد حکایت ناصرالدین شاه و کالسکه چی و سرمای پدرسوخته زمستان افتادیم!
نقل کرده اند که در یک روز بسیار سرد زمستانی که برف سنگینی در حال باریدن بود، ناصرالدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد، درشکه چی بیچاره را صدا کرد و دستور داد که اتاقک درشکه را برایش گرم کند و منقل و وافور شاهی را هم در آن مهیا سازد، آنگاه در حالی که دو سوگلی اش در دو طرف او نشسته بودند، در اتاقک گرم و نرم درشکه، به درشکه چی دستور حرکت داد، کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد، هوس بذله گویی به سرش زد و برای آنکه سوگلی هایش را بخنداند، با صدای بلند به پیرمرد درشکه چی که از شدت سرما می لرزید، گفت: درشکه چی ! به سرما بگو ناصرالدین شاه “تره هم برایت خرد نمی کند!” درشکه چی بیچاره سکوت کرد.
اندکی بعد ناصرالدین شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد: درشکه چی! به سرما گفنی؟
درشکه چی که از سردی هوا نای حرف زدن نداشت، پاسخ داد: بله قربان، گفتم.
-خب چی گفت؟
گفت: با حضرت اجل همایونی کاری ندارم، اما پدر تو یکی رو درمی یارم!
الان هم کرونا با مسئولان ما که هیچ وقت غافلگیر نمی شوند کاری ندارد اما پدر ما مردم بیچاره را در می آورد![/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]