[vc_row][vc_column][vc_column_text]یادداشت: محمدامین خوش نیت
آذرقلم: نامزدی چهره های نظامی یا بهتر بگوئیم قبلا نظامی، یکی از بحث های چالش برانگیز سال های اخیر کشور ماست. برخی آن را در تنافر با آرمان های انقلاب و رهبری می دانند و و موافقان، حقوق برابر نظامیان از مقررات و امتیازات عامه در همه حوزه های سیاسی و اجتماعی را در همین راستا توصیف می کنند. اما به نظرم، کاندیداتوری چهره های نظامی به شرط آنکه دیگر اکنون اشتغال نظامی گری نداشته باشند هیچ ایرادی ندارد. چرا که باید به جای توجه به لباس و شغل یک کاندیدا به عملکرد، برنامه ها و نوع مدیریت نامزد توجه داشت و این همان عین دموکراسی و برخورداری از حقوق شهروندی برابر است.
تجربه مدیریتی در کشور ما در مقاطع مختلف و در برخی پست های مهم نشان داده که از قضا مدیریت برخی چهره های نظامی بسیار موفق تر از بقیه بوده است. از شهرداری ها بگیرید تا وزارتخانه ها و ادارات مختلف.
به لحاظ مختصات نظامی گری و ساختارمندی که بر کار نظامی حاکم است می توان اقتدار (و نه دیکتاتوری و خودرایی) و رعایت نظم را در کار این چهره ها مشاهده کرد. برخی خصایص و ویژگی های ایدئولوژیکی و معنوی مانند تقوی و خلوص نیت و باورمندی هم که به این داشته های تخصصی و و حرفه ای و مدیریتی اضافه شود می توان شاهد مدیریتی شایسته تر در سطح خرد و کلان شد. مدیریت کلان، نیازمند داشتن تخصص های حرفه ای در حوزه راه و ساختمان، عمران، فیزیک و شیمی، فقه و اصول و … نیست. بلکه مدیریت شاخه مهمی از علوم انسانی است که باید با بهره مندی از تخصص های مختلف، هماهنی و تدبیر شایسته ای بین این تخصص ها و پاسخگویی به نیازهای جامعه داشت.
در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری هم ما شاهد رونمایی از چند چهره نظامی هستیم. با فرض قانون برابری حقوق شهروندی، آنها حق دارند کاندیدا شوند. از قضا باید کاندیدا شوند تا وزن حرف ها و عملکرد شان در میزان مردم و محک انتخابات به قضاوت گذاشته شود و و مقبولیت مواضع شان مورد سنجش قرار گیرد. باید آنها بعد از این بدانند چند مرده حلاج هستند و مواضع و رویکردشان چقدر در سطح جامعه خریدار دارد.
با این حال، برخی مخالفان، حضور نظامیان در عرصه های سیاسی را زمینه ساز و مقدمه خودرایی و افراطی گری و حتی دیکتاتوری می دانند. فارغ از اینکه این پیش داوری های غیرعلمی تا چه حد با توجه به ساختار جمهوری اسلامی و تشکیلات آن غیرعملی است باید گفت که دوران خودرایی یک رییس جمهور در جغرافیای ایران گذشته است. نه مردم هوشیار و نه فضای رسانه های مجازی بیدار و نه مقررات کشوری و بین المللی چنین اجازه ای را به خودرایی یک مدیر نمی دهد و او ناگزیر به تمکین در برابر قانون است. مدیر و وزیر و رئییس جمهوری هم اگر بخواهد چنین رفتار کند دست به خودزنی و انتحار زده است.
اما دلیل آخری که می خواهم در مورد مجاز بودن کاندیداتوری چهره های نظامی یادآوری کنم این است که اگر شهید سردار سلیمانی الان زنده بودند و از قضا به خاطر اصرار اقشار مختلف مردم، مراجع و گروه های سیاسی کاندیدای ریاست جمهوری می شدند آیا باز هم این همه مخالفت را شاهد بودیم؟ قطعا خیر! برای اینکه همه گروه های اصولگرا و اصلاح طلب به عملکرد سردار سلیمانی فارغ از نظامی بودنش ایمان داشتند و با جان و دل هم به او رای می دادند. ( هر چند که بعید می دانم ایشان اصولا علاقه ای به ورود به عرصه سیاست و ماراتن انتخابات داشتند) .
بنابراین به جای آنکه همه را با یک چوب برانیم، پیش داوری کنیم و حق شهروندی چهره های نظامی را از آنها سلب کنیم باید فارغ از لباس آنها به عملکرد و رویکرد فکری شان و برنامه های اقتصادی و اجتماعی شان در راه حل مشکلات دیرینه کشور نگاه کنیم. باید میزان، مردم باشد و ملاک رای، عملکردها و برنامه ها![/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]