[vc_row][vc_column][vc_column_text]
آذرقلم: موزه بازار و مشاغل تبریز که از آن به عنوان یکی از خلاقترین و بکرترین موزههای سالهای اخیر کشور یاد میشد، پس از کشوقوسهای فراوان، سرانجام برچیده شد.
به گزارش آذرقلم به نقل از فارس، تنها دستاورد «تبریز۲۰۱۸» موزهای بود که با طراحی و فضاسازی مطابق با معماری تاریخی بازار تبریز، مجموعهای از پیشههای سنتی تبریز و اقلام تاریخی نادر و ارزشمند را گرد هم آورده بود.
موزه بازار و مشاغل تبریز سه سال پیش در چنین روزهایی، با ایدهپردازی و طراحی «رضا سرابیاقدم» مجسمهساز و مجموعهدار صاحب نام تبریزی، گردآوری و عملیاتی شد. ایدهای که در روی کاغذ، مشارکت شهرداری تبریز را یدک میکشید، اما مشارکتی که در عمل، عایدی نداشت و سرابیاقدم را با انبوهی از دردسرها تنها گذاشت.
متاسفانه بیبرنامگیها و شتابزدگیهای«تبریز ۲۰۱۸»، فقدان شرایط حقوقی منسجم بین سرابیاقدم و شهرداری و در نهایت، بدقولی مجموعهای از مسئولان، حیات فرهنگی این موزه را تا آنجا به چالش کشید که سرابیاقدم را به موزهای که خود برپا کردهبود، راه ندادند.
حذف سرابیاقدم و نبود کسی که نگاه تخصصی به اصول موزهداری در شهرداری داشته باشد، آسیب جدی به اقلام تاریخی موزه زد. همان موقع بود که سرابیاقدم، از نفوذ موشها به غرفههای مختلف موزه خبر داد.
پس از سه سال کشمکش بین سرابیاقدم و مسئولان شهرداری و میراث فرهنگی، این موزه روز گذشته، رسماً به کار خود پایان داد.
سرابیاقدم، با اشاره به اینکه شرایط پیش آمده، چارهای جز تعطیلکردن موزه برایم باقی نگذاشت، گفت: سه سال پیش، با این امید که پا در مسیر بزرگانی چون برادران نخجوانی بگذارم و برای آیندگان، قدمی بردارم، موزه بازار و مشاغل را یکهوتنها، بدون هزار تومان کمک از نهادها و دستگاههای متولی، برپا کردم.
وی اضافه کرد: متاسفانه مدیران ادوار مختلف، بعد از اینکه بهرهبرداریهای خود را از این موزه کردند، از تمام قولوقرارهای خود سرباز زدند و بنده را با کوهی از مشکلات، تنها گذاشتند. در این سه سال، زندگی و آبرو و اعتبار خود را صرف موزه مشاغل کردم، بدهکار شدم، خانهام را از دست دادم و به زندان افتادم، اما پس از سهسال گرفتاری و آسیبهای جدیی که دیدم، دیگر دلسرد و ناامید شدهام و توان مقاومت ندارم.
سرابیاقدم اظهار کرد: در جلسهای که در موزه با حضور جمعی از مسئولان استانی و شهرداری، برگزار شد، یکی از مسئولان گفت، سرابی چون فکر اقتصادی نداشت، به چنین روزی افتاد. این حرف، واقعاً کنایه سنگینی است که نشان میدهد بین آرمانهای من و حسابوکتاب این دوستان، فاصله بسیار است.
این مجموعهدار آثار تاریخی، در عین حال، متذکر شد: تنها فردی که از میان مسئولان در فراز و نشیب مختلف این موزه، در کنارم بود، آقای مدبر شهردار کنونی منطقه۸ بود. جز دلگرمیهای ایشان، همراهی نداشتم و بیمهریها و بدقولیهای مسئولان مختلف، موزه را به تعطیلی کشاند.
وی که اخیراً به دعوت نهادهای فرهنگی اصفهان، کارگاههایی را در این شهر برگزار کردهاست، خاطرنشان کرد: پیشنهادهای مختلفی برای انتقال آثار به شهرهای دیگر دارم، اما هیچوقت نخواستهام میراث تاریخی و سنتی شهرم را به شهری دیگر انتقال دهم. هیچگاه نگاه تجاری به شور و شوق فرهنگیام نداشتهام. اگر جز این بود، تنها با فروش چند قطعه از آثارم میتوانستم مشکلاتم را تا حدود زیادی حل کنم، اما نمیتوانم ارزش معنوی آثار موزه را معامله کنم.
سرابیاقدم متذکر شد: تنها نکتهای که باید به مردم شهرم عرض کنم این است که من تمام تلاشم را پیش بردم، تا بلکه بخشی از فرهنگ شهرمان را در یک مرکز مناسب، نگهبانی کنم اما متاسفانه شرایطی که به بنده تحمیل شد، رمق این کار را از من گرفت.
- برچسب ها : آذرقلم, سرابی, موزه مشاغل
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]