[vc_row][vc_column][vc_column_text]آذرقلم: حکم قصاص پزشک تبریزی در دیوان عالی کشور مهر تائید خورد.
به گزارش آذرقلم، پزشک تبریزی سال ۹۵ به اتهام قتل بازداشت شد. در جریان پرونده اتهامی پزشک تبریزی او به قتل مادربزرگ و همسر خود متهم و به قصاص محکوم شد.
این پزشک که علیرضا صلحی نام داشت، پیش از وقوع پرونده قتل به پزشک خوش خط در فضای مجازی مشهور شده بود و تصویر نسخههایی که با خط خوش نوشته شده بود دست به دست میچرخید.
روز حادثه پزشک تبریزی برای اعضای خانواده خود غذا تهیه کرده بود و آنها بعد از صرف غذا به دلیل مسمومیت بالا در بیمارستان بستری شدند. در نهایت همسر پزشک تبریزی به نام المیرا و همچنین مادر بزرگ این پزشک جان خود را از دست دادند.
با توجه به اینکه بررسیها حاکی از آن بود که مسمومیت غذایی عامل مرگ دو نفر از اعضای خانواده علیرضا صلحی شده بود و غذا را صلحی برای خانواده اش تهیه کرده بود؛ بنابراین او به اتهام دو فقره قتل عمدی بازداشت شد اما هرگز به مسموم کردن عمدی غذاها اقرار نکرد.
بیستم مهر ماه سال گذشته و همزمان با روز تاسوعای حسینی خبری مبنی بر فوت ۲ عضو خانواده یکی از پزشکان تبریز در رسانهها منتشر شد. بر اساس گفته رئیسکل دادگستری آذربایجان شرقی این پزشک مدعی شده بود که فردی چند غذای نذری در اختیار آنها قرار داده و اعضای خانوادهاش با مصرف این غذا مسمومیت پیدا کرده،راهی بیمارستان شدهاند و در نهایت همسر و مادربزرگ این پزشک فوت میشوند.
تحقیقات برای شناسایی علت این حادثه با پیگیریهای شبانه روزی دادستان مرکز استان و بازپرس پرونده ادامه داشت تا اینکه این پرونده ابعاد تازهای به خود گرفت و قاضی موسی خلیل الهی دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان آذربایجان شرقی جرئیاتی جدید از پرونده فوت دو عضو خانواده این پزشک را تشریح کرد.
وی از صدور نظریه پزشکی قانونی در رابطه با این پرونده خبر داد و گفت:بر اساس نظریه پزشکی قانونی علت فوت دو نفر از اعضای خانواده این پزشک مسمومیت با سم فسفین بوده و در بررسی غذاها نیز این نوع سم کشف شده است.
مادر مرحوم المیرا در مورد روز حادثه و اتفاقات بعد از آن چنین می گوید:
غروب 17مهر 1395حوالی ساعت 5 بعدازظهر، تلفنی بهما خبر دادند که دخترم و خانواده نامزدش(پزشک تبریزی) همگی بر اثر خوردن غذای مسموم در بیمارستان هستند. بلافاصله به بیمارستان سینای تبریز رفتیم. دخترم و مادربزرگ متهم حالشان بدتر از بقیه بود.
آنها هنوز در بخش اورژانس بودند اما از متهم خبری نبود. دخترم با آن حال وخیمش گفت که هرچه با علیرضا(متهم) تماس میگیرم جواب نمیدهد. میگفت که شاید 50بار با او تماس گرفته اما جواب نداده. تا اینکه حوالی ساعت 8بعدازظهر علیرضا تماس گرفت و حدود یک ساعت طول کشید تا به بیمارستان آمد.
او برای ما و نیروی انتظامی و اطلاعات سپاه تعریف کرد که یک روز قبل فردی در کلینیک به او مراجعه کرده و تعداد افراد خانواده را جویا شده تا غذای نذری بیاورد و امروز (شنبه، روز حادثه) وقتی زودتر از وقت موعود در حال ترک محل کارش یعنی کلینیک بود، آن فرد غذاها را هنگام سوار شدن به ماشین تحویلش داده است.
متهم تأسف میخورد که چرا محل کارش دوربین مدار بسته نداشته است تا تصاویر آن مرد را شناسایی کند. البته یادش رفته بود که روز قبل، جمعه بوده و او اصلا سر کار نرفته بود. تناقضگوییهای او از همان موقع نمایان شد. پس از یکی دو ساعت هم که وضعیت مصدومان بدتر شد و در خونشان نشانههای اسیدی دیده شد، آنها را به بخش آی سی یو بیمارستان منتقل کردند.
بعد از آن از متهم پرسیدیم که چطور خودش از غذای مسموم نخورده و گفت: بهخاطر اینکه همان روز در کلینیک آش آورده بودند و خورده بود، اشتها نداشته و از غذاهای نذری نخورده است. بعد هم بهخاطر حضور در جلسهای بلافاصله خانهشان را ترک کرده و تلفنش از صبح در حالت بیصدا بوده و متوجه تلفنهای دخترم و خانوادهاش نشده است.
البته بعدها مشخص شد که اصلا آشی وجود نداشته. چون کارآگاهان نه کسی را که آش آورده بود پیدا کردند و نه نشانهای از آش و حتی ظرف آن را هم در کلینیک پیدا نکردند. از طرفی اصلا شاهدی وجود نداشت که تأیید کند فردی برای متهم در کلینیک آش آورده است.
همچنین مشخص شد که غذای نذری هم در کار نبوده و متهم خودش غذاها را از رستوران خریداری کرده که در دوربینهای مدار بسته رستوران فیلم او ضبط شده است. او حتی در هیچ جلسهای حضور نداشت و وقتی تحقیقات پلیس نشان داد که اصلا جلسهای در کار نبوده، این بار ادعای تازهای مطرح کرد و گفت بعد از اینکه غذاهای به ظاهر نذری را به خانه برده، همه اعضای خانواده را به همراه دخترم المیرا جمع کرده و بعد از اینکه آنها سفره انداختند که غذا بخورند، خودش از خانه بیرون رفته و در پارک مشغول گوش دادن به موسیقی بوده است![/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]