مهمترین بحثی که در حوزه پرسپولیس و استقلال است، بحث حمایتهایی بوده که زیرمجموعههای وزارت ارتباطات سالهای سال از حوزه ورزش داشته. به نظر شما این موضوع جذابیت حوزه وزارت ارتباطات بود که از ورزش استفاده کند یا موضوعی کاملاً اقتصادی بوده که آنها فکر میکردند از ظرفیت ورزش میتوانند به بهترین شکل استفاده کنند؟
به نظرم هر دو موضوع میتواند باشد. هم حوزه ارتباطات برای تبلیغات و برندینگش نیاز به یک فضایی دارد که بتواند کارش را پیش ببرد. فوتبال هم محبوب است بین مردم و طبیعتاً بهترین مکانیزم و ابزاری که میتواند موجب ترویج و معرفی خدمات اپراتورها شود. بنابراین تأثیر متقابل دارد. یعنی هم اپراتورهای ارتباطی علاقهمند هستند از فوتبال استفاده کنند برای ترویج خودشان و هم فوتبالیها میبینند که این عرصه میتواند برایشان پولسازی خوبی داشته باشد. این تأثیر متقابل باعث شده که این ارتباط همواره باشد.
*ما مدلهای دیگری داشتیم که بخش خصوصی آمده، فعال شده اما به جایی نرسیده است. شاید نیاز به قوانین درستی در این زمینه باشد.
بخش عمدهای از فوتبال ما به پرسپولیس و استقلال وابسته است که این دو باشگاه دولتی هستند. میتوانیم مدل موفق را تراکتورسازی در نظر بگیریم. تراکتور در زمانی که خصوصی بوده و زمانی که دولتی بوده. با توجه به اینکه تیم پرطرفداری هم هست، میتوانیم بررسی کنیم که آیا این باشگاه توانسته درآمد خود را ارتقا دهد که به نظر من توانسته و در این زمینه موفق بوده است.
*سرنوشت آدمهایی را که بهعنوان بخش خصوصی وارد فوتبال شدهاند، مرور میکنیم، موضوع کمی ترسناک میشود. از زمانی که استقلال اهواز توسط برادران شفیعزاده اداره میشد تا حسین هدایتی که میخواست وارد پرسپولیس شود یا بابک زنجانی در راهآهن. همه اینها نشان میدهد که بخش خصوصی نگاه دیگری به فوتبال دارد. همچنان فوتبال برای بخش خصوصی هم یک ابزار است.
این فضا، فضای دیگری است. در کشور ما خیلی این فضا وجود ندارد که کسی بخواهد رشد کند. حالا وقتی رشد کند و قدرت و ابزار رسانهای داشته باشد، طبیعتاً مشکلات زیادی برایش به وجود میآید. یکی از مشکلات این است که خود شخص ممکن است استفاده بدی از ابزاری کند که در اختیار دارد و همین باعث میشود که فساد رخ دهد. کلاً موانعی که بر سر راه خصوصیسازی اقتصاد ورزش وجود دارد، از دید من سر راه ادامه مسیر خصوصیسازی هم وجود دارد و اینها مشکلاتی جدی است.
*درآمدزایی که در حوزه پیامکها هست، نمیدانم در دنیا مشابهی دارد یا نه. یعنی پیامک و گرفتن پول از هوادار برای اینکه بگوییم ما داریم باشگاه را میسازیم. در حالی که به نظر میرسد باید راههای دیگری برای درآمدزایی باشد.
در دنیا این هم هست، بخشهای دیگر هم هست. یعنی کمک به باشگاه ورزشی و پرداخت حق عضویت در کانون هواداری از مدلهای درآمدی سطح اول است.
*توییتی درباره شرط بندی گذاشته بودید، در فوتبال. فکر میکنید نیاز نیست حداقل در این موضوع سازماندهی صورت بگیرد که این اتفاقات نیفتد؟
من به زودی پشتپرده اینها را افشا میکنم.
زمانش که برسد میگویم. دارم تحلیل میکنم. یک اتفاق واقعاً شومی است.
*در بیشتر خانوادهها اپیدمی شده است.
دارد اپیدمی میشود. ضرر و زیانهای زیادی میبینند. چند روز پیش که سوار ماشین شده بودم، راننده با من صحبت کرد، پدر و مادری برای من نامه نوشته بودند. بهعنوان دو نفر بازنشسته این همه زحمت کشیده بودند اما پسرشان در این حوزهها فعالیت کرده بود. برخی اخبار را میشنویم که مثلاً فلان شبکه وجود دارد. این سایتها در حال حاضر فیلتر است، وقتی سایت فیلتر است یعنی سیاستهای فعلی ما پاسخگو نیست و اقدامی جدیتر باید انجام شود. حالا ما با استفاده از تحلیل اطلاعات کارهایی انجام دادهایم و به نتایج خیلی عجیبی رسیدهایم. به زودی خواهیم گفت.
*اتحادیه فوتبال کارهایی دارد انجام میدهد در زمینه شرطبندیها. با آنها مذاکرهای داشتهاید؟
شرطبندی فقط برای فوتبال که نیست. در همه عرصههاست و در همه عرصهها باید مدیریت شود. نقل و انتقال مالی شرطبندی در حال حاضر در شبکه بانکی کشور انجام میشود. بحث زیاد است اما باید به موقع دربارهاش صحبت کرد.
*یعنی میشود جلوی این نقل و انتقالهای مالی را گرفت؟
بله، میشود.