آذرقلم: اخیراً پیام های خداحافظیِ برخی صاحبان میز به دلایل مختلف مثل قانونِ شامل پیری، خستگی، تخلف، برکناری و استعفاء! زیاد شنیده می شود…
حال نکته جالب این پیام ها، این است که این صاحبان میز طوری با چشمانی اشکبار! از مردم خداحافظی می کنند!! انگار که عشق اول و آخر این مردم بیچاره بودند و هستند و چنین فکر می کنند که از نبودنشان در پشت آن میزها، مردم دق و یا خون گریه خواهند کرد!
نکته دردناک این خداحافظی های عاشقانه!! این است که اگر قانونی و اجباری شامل همین صاحبان میز نمی شد! مثل چسب به آن میزها چسبیده بودند و مردم هم یادشان نمی افتاد! و خبر ندارند که مردم هر شب و روز دعا می کردند تا قانون عزرائیل شامل حالشان شود!
در جواب همین خداحافظی های عاشقانه یک “به سلامت” نه از تهِ دل! بلکه با کنترل تمام کینه ها! و به شکل همان اجباری که میزهای شان را از آنها گرفت، تقدیم می شود…
و به قول بنده خدایی! کاش همین صاحبان میز را به اجبار هم شده راهی کربلا می کردند! البته به عنوان پاداشِ خدماتِ تمام سال هایی که خون به دل همین مردم کردند! و شاید لطف و عنایت امام حسین (ع) شامل حالشان می شد و به ملکوت اعلی می پیوستند! تا دیگر نگران نباشیم با دور زدن قانون، باز صاحب میز شوند!
و حرف آخر یک “به سلامت” محکم! که بروید و دوباره صاحبِ میز برنگردید!
پ. ن. در آستانه خداحافظی برخی صاحبان میز با میزهایشان! لطفاً دیگر از جیب مردم برای این خداحافظی ها خرج نکنید! بگذارید بروند دیگر… مردم نان ندارند بخورند، صرف هر هزینه اضافی برای اینجور خداحافظی ها حرام است!
متن از: زهرا عبداله میرزائی