1

قتل پسر سرکش به دست پدر عصبانی در تبریز / حکم پدر صادر شد

آذرقلم: پدر تبریزی که 23 آبان ماه سال 1400 به دنبال درگیری لفظی پسر 17 ساله خود را در یکی از کوچه های تبریز به قتل رسانده بود، در شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی به سه سال حبس محکوم شد.

به گزارش آذرقلم، ساعت 11 ظهر 23 آبان ماه سال 1400 بود که گزارش قتل دردناک پسری جوان به تیم جنایی پلیس آگاهی تبریز گزارش و تیمی از ماموران برای بررسی صحنه جرم و کشف رمز و راز این جنایت هولناک به همراه بازپرس ویزه قتل به محل حادثه اعزام شدند.
کارآگاهان به محض رسیدن به کوچه، با انبوهی از جمعیت مواجه شدند که مات و مبهوت وسط کوچه حلقه زده اند و وسط این حلقه مملو از جمعیت، جسم بی جان پسری جوان افتاده و مادرش بالای سرش شیون و گریه سر می دهد؛ گریه ای که دل هر شنونده ای را به درد می آورد.
در جایی دور از این جمعیت و در گوشه ای خلوت، پدر این جوان روی زمین نشسته و سرش را میان دستانش گرفته است. طوری که انگار کل دنیا روی سرش خراب شده است.
اما همسایه ها به محض مشاهده پلیس به سمت آنان حرکت کرده و پرده از راز این جنایت برداشتند و گفتند: پدر این جوان، وی را کشان کشان از خانه به کوچه آورد و با استفاده از روسری خفه اش کرد.
با اظهارات همسایگان و شاهدان ماجرا، کارآگاهان پدر مقتول را دستگیر و پدر در همان بازجویی اولیه به جرم خود اعتراف کرد.

قتل پسرسرکش به دست پدر عصبانی در تبریز / حکم پدر صادر شد

گفتگو با پدری که قاتل پسرش شد!

چند سال است که ازدواج کرده ای؟
34 سال قبل، وقتی 21 ساله بودم با دختر مورد علاقه ام ازدواج کردم. دختری که همه زندگی ام است و جانم را هم برایش می دهم. حاصل این ازدواج 2 پسر و یک دختر بود، فرزندانی که با تولد هرکدام خداوند را هزاران بار شکر می گفتیم.

از پسرتان برایمان بگوئید؟
پسرم علی، فرزند آخرمان بود؛ روی چشمانمان بزرگش کردیم. برایش برنامه ها و آرزوها داشتیم. اما وقتی 12 ساله شد رفت و آمد وی با دوستان ناباب آغاز شد. دوستانی که هرچه می کشیدیم از دست آنان بود، دوستانی که زندگی من و پسرم و خانواده ام را نابود کردند. دوستانی که ما را به خاک سیاه نشاندند. از وقتی با دوستان ناباب رفت و آمد کرد، به مصرف مشروبات الکلی نیز روی آورد.
از دست کارهای علی، روزگار من و مادرش همیشه سیاه بود، حتی یک روز خوش هم نداشتیم. تمام تلاش خود را برای ترک کردنش انجام دادیم. حتی با صاحب کارخانه ای که خودم در آن مشغول به کار بودم، صحبت کردم و علی در آن مشغول به کار شد. اما بعد از مدتی با بهانه گیری های مختلف دیگر سرکار نرفت.

چگونه متوجه اعتیاد علی شدید؟
همیشه سرگردان و بیکار بود و با گردن کلفتی، از مادرش پول می گرفت. ساعت 2 شب به خانه می آمد و تا ظهر می خوابید. اما در کمال تعجب متوجه شدیم علی چند روزی است که صبح ها برخلاف روزهای گذشته اول وقت بیدار می شود . با توجه به غیرعادی مسئله، با همسرم تصمیم گرفتیم وی را تعقیب کنیم.
در حین تعقیب با صحنه ای مواجه شدیم که در آن لحظه، کل دنیا روی سرمان آوار شد. صحنه ای که با دیدن آن، هزاران بار آرزوی مرگ کردیم. صحنه ای که کمرمان را شکست و از کل دنیا ناامیدمان کرد. صحنه ای که دیدن آن، برای هر پدر و مادری زجرآور است. آن صحنه چیزی جز لحظه “گل” کشیدن جگرگوشه یمان روی صندلی پارک نبود. دیدیم علی روی صندلی پارک نشسته و در حالت کاملا خماری قرار دارد. فقط خدا می داند آن لحظه من و مادرش چه حالی داشتیم.

تا به حال علی بازداشت هم شده بود؟
در آن لحظه با پلیس 110 تماس گرفتیم تا بلکه با بازداشت شدنش، اندکی سرعقل بیاید. علی از پارک رفت، برگشتیم به خانه و در حین برگشت علی را در کوچه دیدیم که به سمت خانه می رود. سریع با پلیس 110 تماس گرفتیم و علی بازداشت شد اما خیلی زود آزاد شد.

بعد از آزادی رفتار علی تغییری کرده بود؟
اما علی بعد از بازگشت از کلانتری، تمام شیشه های خانه و کنترل تلویزیون و… را شکست. در آن لحظه آنقدر عصبانی شدم که سیم تلویزیون را کشیدم و دور گردن علی حلقه زدم؛ ولی مادرش آنقدر داد و فریاد کرد که همسایه ها ریختند و وی را از دستم گرفتند. در همان لحظه، علی را به بیمارستان رازی برده و به مدت 9 روز در آنجا بستری کردیم.
اما بستری در بیمارستان تنها در حد چند روز تاثیرگذار بود. بعد از چند روز همان آش و همان کاسه؛ دوباره گل کشیدن ها و آزار و اذیت های فراوان علی شروع شد.

آیا دوباره فکری به استخدام و کار کردن وی کردید؟
بله، با خواهش و التماس در کارخانه ای که یکی از اقوام در آن مشغول به کار بود، علی را استخدام کردیم. اما اینجا هم بعد از مدت کوتاهی، با بهانه گیری های مختلف حاضر به کار نشد.
من و مادرش آنقدر از دست کارهای علی درمانده شده بودیم که گفتم: “عیب ندارد علی جان تو اصلا کار هم نکن؛ من ماهیانه تا 2 میلیون تومان بهت می دهم، ولی فقط آبرومندانه زندگی کن” ولی اصلا گوش های علی به این حرف های من بدهکار نبود.

از جزئیات روز حادثه برایمان بگویید؟
روز حادثه، طبق معمول ساعت 6 و نیم صبح از سرکار به خانه برگشته و از کمد پتو برداشتم تا بخوابم. چشمانم گرم خواب میشد که متوجه شدم علی بیدار شد. سیگار و فندک خود را از روی لباسشویی برداشت و بالای سر مادرش ایستاد و از او پول خواست. ولی مادرش گفت: “دیگر پولمان تمام شده است و چیزی نداریم به تو بدهیم”. ولی علی اصلا دست بردار نبود، از خانه بیرون رفت و اندکی بعد دوباره برگشت و باز تقاضای پول کرد. این بار مادرش گفت: “به خدا چیزی نداریم که به تو بدهیم، ولی صبر کن ببینم می توانم از همسایه ها یا کسی پول قرض کنم و به تو بدهم”
مادرش چادر سر کرد و همراه علی از پله ها پایین رفتند. دیدم سر و صدایشان زیاد شد، چرا که علی اصلا زیر بار نمی رفت و می گفت الا و بلا باید پول بدهی؛ از علی خواهش کردم ساکت شود، چرا که الان تمام همسایه ها خواب هستند و این همه سر و صدا برای همسایه ها اذیت کننده است.
ولی علی رو به من فحش های ناسزا داد. من هم گلدانی را که در راهرو بود برداشتم و به سمت علی پرت کردم. علی از پله ها بالا آمد و کشیده ای به من زد. در این حین آنقدر عصبانی شدم که چادر را از سر همسرم برداشتم و دور گردن علی گره زده و وی را از پله ها به پایین بردم. وقتی به کوچه رسیدم چندیم گره محکم دور گردنش زدم و با خود کشیدم. همسرم مدام جیغ می زد و از همسایه ها تقاضای کمک می کرد. تمام همسایه ها به کوچه ریختند. اما اجازه ندادم کسی نزدیک شود و مداخله کند.
بعد از فوت علی، چون شلوار خانگی پوشیده بودم به خانه برگشته و شلوار بیرون پوشیده و به کوچه رفته و از همسایه ها خواستم تا با پلیس تماس بگیرند. بعد از آمدن پلیس، خود را تسلیم آنان کردم. در آن لحظه واقعا مغزم قفل کرده بود.
این پدر در پایان سخنان خود و درحالی که اشک از چشمانش جاری می شد گفت: علی پسر بسیار پاک و با ناموس و درستی بود، تنها مشکل اش مصرف مواد مخدر بود. او را کشتم چون بعد از من چه کسی می خواست مخارج وی و موادش را بدهد. بعد از من چیکار می خواست بکند.
در این سال ها علی مرا بسیار اذیت کرده بود، از دست وی روز و شب و آرامش و آسایش نداشتم. تمام آبرویم را در محله و کوچه برده بود. اما من او را حلال کردم و امیدوارم همیشه روحش در آرامش باشد.
بنا بر این گزارش، پرونده این پدر برای صدور رای از شعبه 6 دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به شعبه اول دادگاه کیفری یک استان ارسال و قضات دادگاه رای به 3 سال حبس این پدر صادر کردند.
منبع: رکنا




جنون سرعت و کُری خوانی، جان جوانی را گرفت

آذرقلم: پسر ۱۸ ساله‌ای که در یک کری خوانی سرمستانه در جریان یک رقابت اتومبیل رانی در اتوبان پاسداران تبریز، باعث قتل جوانی شده بود در شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی به قصاص محکوم شد.
به گزارش آذرقلم، بامداد چهارشنبه 13 بهمن ماه سال گذشته مسابقه رالی خیابانی چند جوان در اتوبان پاسداران به سناریوی هولناکی تبدیل شد که یک جوان تبریزی با ضربات چاقو به قتل رسید.
قربانی جنایت همراه 3 تن از دوستانش در یک خودرو بودند و عامل جنایت همراه 2 تن دیگر از دوستانش در خودروی دیگری بودند که مسابقه رالی شبانه بین 2 خودرو آغاز شد اما در پایان این مسابقه کذایی، تیم بازنده با تیم برنده وارد درگیری شدند و در حالی که عامل جنایت در حالت عادی نبود ضربات مرگباری را با چاقو به پسر جوان زد.
خون همه جا را فرا گرفت و وقتی پسر جوان روی زمین افتاد دوستانش با پلیس و اورژانس تماس گرفتند و این در حالی بود که عامل جنایت و دوستانش از صحنه گریختند.
جوان زخمی به بیمارستان منتقل شد اما ضربه چاقو کارساز بود و پسر جوان به کام مرگ فرو رفت و همین کافی بود تا تحقیقات میدانی برای دستگیری عامل جنایت به دستور بازپرس شعبه 6 دادسرای عمومی و انقلاب تبریز آغاز شود.

بازداشت قاتل فراری
تجسس‌های پلیسی ادامه داشت تا اینکه روز پنجشنبه 14 بهمن ماه سال گذشته کارآگاهان با تحقیقات میدانی و اقدامات فنی عامل جنایت را که پسر 18 ساله‌ای به نام سعید بود، دستگیر کردند.

گفت‌و‌گو با قاتل 18 ساله
سعید هنوز باور ندارد که بخاطر یک مسابقه رالی خیابانی در عالم مستی دستش به خون پسر جوان آلوده شده و قاتل شناخته شده است.

تحصیلات؟
علاقه‌ای به درس نداشتم و با اصرار خانواده‌ام تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم.

اعتیاد داری؟
نه، اما مشروبات الکلی زیاد مصرف می‌کنم و اولین بارکه با پیشنهاد دوستانم به سراغ مشروبات الکلی رفتم 12 ساله بودم.

خانواده‌ات خبر دارند؟
یک برادر دارم که 2 سال از من بزرگتر است که از یک سال قبل او نیز به صورت تفریحی مشروبات الکلی مصرف می‌کند و همراه پدرم کارگری می‌کند.

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
ساعت 20 چهارشنبه بود که من در قهوه‌خانه نزدیکی خانه‌مان نشسته بودم که یکی از دوستانم به من زنگ زد و به سراغم آمد و با هم شروع به خوردن مشروبات الکلی کردیم و چند ساعتی در خیابان در حال پرسه‌زنی بودیم که ناگهان یک خودروی پرشیا با سرعت بالا از کنار ما عبور کرد و دوستم که پشت فرمان خودرو بود پا روی پدال گاز گذاشت و از کنار خودروی پرشیا عبور کرد که راننده پرشیا پیشنهاد کورس خیابانی را داد و دوستم نیز قبول کرد.

مقصد مسابقه کجا بود؟
بار اول مقصد روبه‌روی بیمارستان عالی نسب بود که در مسابقه اول خودروی پرشیا برنده شد و آنها پس از پیروزی خیلی خوشحال بودند. سرنشینان خودرو شروع به تعریف کردن از خودرویشان کردند و پرشیا را با نام سالار معرفی کردند که در این مرحله دوستم پیشنهاد داد دوباره مسابقه دهیم که مقصد میدان آذربایجان بود و این بار برنده رالی خیابانی ما بودیم.

چه کسی دعوا را شروع کرد؟
وقتی آنها شکست خوردند از راه فرعی جایگاه CNG دور زدند و جلوی راه ما را بستند و درگیری بین ما بالا گرفت و من نیز که بخاطر مصرف مشروبات الکلی در حالت عادی نبودم وقتی یک ضربه به سرم خورد، چاقو را از جیبم بیرون کشیده و کاری که نباید صورت می‌گرفت رخ داد.

آنها را می‌شناختی؟
نه اصلاً آنها را نمی‌شناختم و نمی‌دانستم چه کسانی هستند؛ فقط یکی از آن سه نفر را می‌شناختم، آن هم دورادور. نزدیک محله زندگی‌مان مغازه داشت.

چرا چاقو همراهت بود؟
همیشه همراهم است اما کاش همراهم نبود چون نبودن چاقو باعث می‌شد که قتل صورت نگیرد و از همه جوان‌های هم سن و سالم می‌خواهم هیچ وقت چاقو همراه خود نداشته باشند تا سرنوشتی مثل من پیدا نکنند.

حرف آخر؟
پشیمانم و امیدوارم خانواده پسر جوان مرا ببخشند، باور کنید من قصد کشتن کسی را نداشتم و آن شب هم در حالت عادی نبودم و فقط بخاطر جوانی‌ام مرا ببخشند.
بنابراین گزارش، پرونده با صدور کیفرخواست از شعبه ۶ دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی ارسال و قضات دادگاه رأی به قصاص متهم جوان دادند و حکم نهایی در انتظار مهر تأیید دیوان عالی کشور قرار دارد.
منبع: رکنا




دستگیری دامادی که برادرزن جوانش را در پارک تبریز کشت/ حرف های پدر مقتول

آذرقلم: ​با قداره‌ای بلند و برنامه‌ای از پیش تعیین شده، وارد پارک شده و به شکل وحشیانه‌ای یک مرد جوان را که تصور می‌کرد در طلاق او با همسرش نقش داشت به قتل رساند.
به گزارش آذرقلم، در یکی از روزهای شهریورماه مرد جوانی با قداره‌ای بلند وارد پارکی در شهر تبریز شد و جوانی را با چاقو مثله کرد.
مردم به سرعت به سمت صدای خاموش شده، حرکت کردند که با بدن بی‌جان مرد جوانی روبه‌رو شدند. بدنی که قسمت‌هایی از آن بعد از ضربات متعدد قداره آن مرد، مثله شده بود.
صدای این جنایت در عصر آن روز باعث شد تا به سرعت تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی و بازپرس ویژه قتل تبریز برای بررسی موضوع این جنایت خونین حضور پیدا کنند.
تحقیقات نخست کارآگاهان با شناسایی هویت جسد آغاز شد و سپس برای گام‌های بعدی تحقیق از خانواده مرد جوان در دستور کار قرار گرفت.

مادر مقتول، قاتل را می‌شناخت
وقتی کارآگاهان به خانه مرد جوان رفتند و خبر مرگ فرزند را به مادر پیر پسر دادند، پیرزن گریه‌کنان اظهار می‌کند: «این جنایت تقصیر برادر زن پسر جوانم بوده و حتی با ما نیز تماس گرفته و تهدید کرده است که بزودی ما را نیز خواهد کشت.»

متهم گریخت!
پلیس بعد از تهدید‌ها و قتل وحشیانه مرد جوان در پارک با حضور در پاتوق‌ها و مخفیگاه‌هایی که احتمال حضور قاتل در آن وجود داشت، سعی در دستگیر کردن او داشتند اما متأسفانه قاتل وحشی پارک میدان تبریز هیچ رد و نشانی از خود برجای نگذاشته بود. همین مسأله نیز ترس مضاعفی برای خانواده مرد جوان به‌دنبال داشت و هر شب پیرزن و پیرمرد از ترس قاتل بی‌رحم پلک روی هم نمی‌گذاشتند تا اینکه بالاخره روز 5 فروردین ماه مخفیگاه قاتل شناسایی و کارآگاهان پلیس آگاهی تبریز در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه او را دستگیر کردند.
طبق تحقیقاتی که پلیس انجام داد مشخص شد، آن قاتل چند ماه قبل از اینکه بخواهد برادر زن خود را به قتل برساند به‌دلیل اختلاف خانوادگی از همسرش جدا شده و همین مسأله باعث شده است با سناریویی از پیش تعیین شده برادر زنش را به‌ طرز فجیعی به قتل برساند.

دستور قضایی برای قاتل جنایت پارک میدان تبریز
بنابر این گزارش، بازپرس شعبه 6 دادسرای عمومی و انقلاب تبریز دستور داد تا متهم پس از تحقیقات به زندان تبریز منتقل شود تا پس از صدور کیفرخواست، پرونده برای صدور حکم نهایی به دادگاه ارجاع شود.

گفت‌و‌گو با پدر سیاه‌پوش
پدر مرد جوان به قتل رسیده درباره روز جنایت می‌گوید: «چند ماه از طلاق دخترم گذشته بود که یک شب تلفن خانه زنگ خورد. قبل از پاسخ دادن به خاطر اینکه معمولاً آن ساعت کسی به ما زنگ نمی‌زد نگاهی به ساعت خانه کردم. حدود 10 شب بود و بدون اینکه سلامی بدهد ناگهان به من گفت که سر پسرت را از تنش جدا کرده‌ام و حالا می‌توانی جنازه او را از میدان آذربایجان با خود ببری.»
پیرمرد ادامه می‌دهد: داماد سابقم که حالا قاتل پسرم نیز شده است، قبل از طلاق خیلی دخترم را اذیت می‌کرد. حتی به همین دلیل مهریه دخترم را بخشیدیم تا اینگونه طلاقش را قطعی کنیم. حتی او تمام جهیزیه دخترم را که خودم داده بودم، فروخت و برای ما نفرستاد.
پدر مرد جوان به قتل رسیده در ادامه در پاسخ به این سؤال که نخستین بار قاتل کی شما را تهدید کرد، می‌گوید: روز آخری که برای طلاق در محضر حاضر شدیم، داماد سابقم، پسرم را تهدید به قتل کرد. آنجا ما او را باور نکردیم و فکر می‌کردیم که شوخی می‌کند اما متأسفانه شوخی نبود و به قیمت از دست رفتن جگرگوشه‌ام تمام شد. اما خدا رو شکر در نهایت پنجم فروردین ماه امسال پلیس آگاهی موفق به دستگیری این جانی شد.
منبع: رکنا




صبحانه ای با طعم خون: قتل زن جوان توسط شوهر عصبانی

آذرقلم: مرد عصبانی، صبح روز یکشنبه (دوم دی ماه امسال) زن خود را در شهر جدید سهند به قتل رساند.

به گزارش آذرقلم، صبح روز یکشنبه بود که گزارش قتل زنی در منزل شخصی اش در شهر جدید سهند به پلیس گزارش شد و ماموران بلافاصله به همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی عازم محل جنایت شدند.
کارآگاهان در بدو ورود به منزل با پیکر بی‌جان زنی حدود ۳۸ ساله مواجه شدند که علائم خفگی در بدنش مشهود بود.
این گزارش حاکی است، شوهر مقتول بعد از صرف صبحانه، با همسرش مشاجره می‌کند که سرانجام این مشاجره به قتل زن جوان ختم می شود .
در حال حاضر شوهر مقتول به اتهام قتل همسرش در بازداشت پلیس است و پرونده وی جهت سیر مراحل قانونی به دادسرا ارسال شده است.
منبع: رکنا




قاتل پیرمرد ثروتمند تبریزی دستگیر شد/ راز قتل در دوربین های مداربسته

آذرقلم: قاضی ویژه قتل شعبه 6 دادسرای عمومی و انقلاب تبریز از دستگیری قاتل فراری که پیرمرد ثروتمند تبریزی را به قتل رسانده و فرار کرده بود، خبر داد.
به گزارش آذرقلم به نقل از نصر، حوالی ظهر 16 بهمن سال 1399 بود که پیرمردی 72 ساله به محض رسیدن به درب منزلش، توسط فردی ناشناس به قتل می رسد.

جزئیات دستگیری متهم
روز یکشنبه (۳۰ آبان ماه امسال) فردی سابقه دار به جرم سرقت بازداشت و به پلیس آگاهی استان منتقل می شود، کارآگاه پلیس آگاهی با توجه به مشابهت چهره متهم، به تصویر موجود در دوربین های مداربسته محل قتل پیرمرد، از وی بازجویی به عمل آورد و مشخص شد وی همان فردی است که پیرمرد ۷۲ ساله را در منزلش به قتل رسانده است.

انگیزه قتل چه بود؟
متهم به قتل که فردی سابقه دار است، به همراه دوست خود از چندی پیش پی به ثروت این پیرمرد می برند و با تعقیب و رصد وی، آدرس منزلش را به دست می آورند.
روز حادثه وقتی پیرمرد وارد منزل می شود، این دو متهم نیز از فرصت استفاده کرده و پشت سر وی وارد منزل می شوند، اما پیرمرد متوجه حضور این افراد شده و مقاومت می کند.
قاتل با ضربات متعدد چاقو، پیرمرد ۷۲ ساله را کشته و از صحنه می گریزد و این مرد مسن نیز به دلیل شدت جراحات وارده فوت می کند.
از آن روز کارآگاهان پلیس آگاهی استان به دستور قاضی ضیامهر، بازپرس ویژه قتل شعبه 6 دادسرای عمومی و انقلاب تبریز، به دنبال دستگیری قاتل بودند.

دوربین های مداربسته محل جنایت، تصویر این دو متهم را ثبت و ضبط کرده بودند.




پدری به خاطر اعتیاد پسرش را در تبریز خفه کرد

آذرقلم: قاضی ویژه قتل شعبه ۶ دادسرای عمومی و انقلاب تبریز از قتل پسری به دست پدرش در تبریز خبر داد.
به گزارش آذرقلم به نقل از مهر، ظهر دیروز ۲۳ آبان ماه خبر قتل پسری جوان به قاضی یوسف ضیامهر، بازپرس ویژه قتل شعبه ۶ دادسرای عمومی و انقلاب تبریز مخابره و وی بلافاصله برای بررسی علت قتل این پسر جوان وارد عمل می‌شود.
بنا به گفته قاضی ضیامهر، روز حادثه پدر و پسر با هم درگیری لفظی پیدا می‌کنند و پدر با استفاده از روسری پسر خود را خفه و بعد از ارتکاب جرم، خود را به پلیس معرفی می‌کند.
دیروز حوالی ساعت ۱۱، یکی از کوچه‌های تبریز شاهد قتل فرزند به دست پدر خود شد، پدری که به خاطر اعتیاد فرزندش به ستوه آمده بود. پدری که هر روزش با دعوا و اختلاف با فرزند خود روزگار می‌گذراند، آن هم به خاطر اعتیاد پسرش.
گفتنی است، این پدر دارای دو فرزند پسر و یک فرزند دختر نیز است.




زن جوان از من خواست شوهرش را بکشم اما خودش را کشتم!

آذرقلم: متهمی که عصر یکشنبه این هفته در خیابان تربیت تبریز زن جوانی را به قتل رسانده بود، در مقابل بازپرس پرونده حاضر شد و انگیزه خود از قتل این زن جوان را بیان کرد.
به گزارش آذرقلم به نقل از نصر، حوالی ساعت چهار روز یکشنبه نهم آبان ماه امسال بود که خیابان تربیت تبریز آغشته به خون زن جوانی می شود، زنی که با اصابت چاقو به قلبش توسط پسری از پای درآمد.
با این که متهم بعد از ارتکاب قتل از صحنه متواری شده بود، ولی با دستور قاضی “یوسف ضیامهر”، بازپرس ویژه قتل شعبه 6 دادسرای عمومی و انقلاب تبریز و به گفته سرهنگ رمضان الهوردیان فرمانده انتظامی شهرستان تبریز دو ساعت بعد از وقوع قتل؛ متهم دستگیر شد و این گونه اظهارات خود را در مقابل قاضی بیان کرد:

خرید، سرآغاز دوستی و اخاذی
شغل من دستفروشی در خیابان تربیت تبریز بود، در یکی از روزها که طبق معمول مشغول دستفروشی بودم، خانمی جوان برای خرید سراغم آمد؛ و این خرید شد سرآغاز شروع رابطه من و این زن جوان. در طول مدت این دوستی، وی با بهانه های مختلف و با این ادعا که “ما دوست هستیم و باید هوای همدیگر را داشته باشیم” مبالغی پول از من می گرفت.

با چاقو به قلبش زدم
وی در ابتدا خود را دختری مجرد و با اسم مستعار معرفی کرده بود. اما بعد از گذشت چند مدت متوجه شدم متاهل است و شوهر دارد. روز حادثه باز هم این زن جوان به محل کسب من مراجعه کرد، من در ابتدا مبالغی که داده بودم را خواستم؛ اما وی چاقویی به همراه داشت و از من خواست با همان چاقو شوهرش را بکشم تا بتوانیم باهم ازدواج کنیم. من هم عصبانی شدم و چاقو را از دستش گرفتم و به قلب خودش زدم.
به دستور بازپرس ضیامهر، تحقیقات برای بررسی ادعاهای متهم و همچنین روشن شدن تمام ابعاد این پرونده آغاز شده است.

مطالب مرتبط: 

https://azargalam.ir/99082/




فرزندکشی این بار در اراک: پدر با کمک اعضای خانواده پسر جوان‌اش را کشت

آذرقلم: بعد از حادثه دلخراش دختر نوجوان توسط پدرش در استان گیلان، و اخیرا قتل فجیع بابک خرمدین ( کارگردان سینما) توسط والدینش در تهران، و یک قتل دیگر توسط مادری در تبریز، اکنون خبر می رسد که قتل دیگری از این نوع در اراک رخ داده است.
مقتول با دعوت اعضای خانواده به محل زندگیشان مراجعه کرده و با برنامه‌ریزی انجام شده پدر خانواده، او را در پارکینگ منزل به قتل رسانیده و جسد متوفی را در بیابان خاک کرده است.

به گزارش آذرقلم، فرمانده انتظامی شهرستان دلیجان گفت: راز گم شدن پسر ۲۳ ساله دلیجانی با دستگیری اعضای یک خانواده و اعترافشان به قتل وی توسط پدر خانواده آشکار شد.
سرهنگ «مجتبی جمالی» توضیح داد: چهارم اردیبهشت ماه سال جاری گزارشی از مفقود شدن پسر جوانی از سوی خانواده به پلیس شهرستان اعلام شد و پس از هماهنگی با دستگاه قضایی، تحقیقات لازم برای یافتن او آغاز شد.
وی تصریح کرد: با پیگیری انجام شده و در تحقیقات به عمل آمده، اطلاعاتی از اختلافات این پسر جوان با خانواده‌ای که او قصد ازدواج با دختر آنان را داشت، به دست آمد.
فرمانده انتظامی شهرستان دلیجان اظهار داشت: در بررسی تخصصی کارآگاهان پلیس شهرستان و همکاری کارآگاهان پلیس استان، مشخص شد که در روز فقدان مقتول، خانواده دختر با او ملاقات داشته و همسایه‌ها نیز در آن روز متوجه درگیری مشکوک در پارکینگ منزلشان شده بودند.
سرهنگ جمالی خاطرنشان کرد: با تکمیل تحقیقات پلیس و به دست آمدن مدارک و دلایل لازم در نقش داشتن اعضای خانواده در گم شدن مقتول با هماهنگی صورت گرفته با مرجع قضایی اعضای این خانواده دستگیر شدند و بازجویی‌ کارآگاهان پلیس از آنان آغاز شد.
وی افزود: در نهایت، اعضای این خانواده به قتل این پسر جوان به‌دلیل رفتار غیر از شئونات اخلاقی از سوی پدر خانواده اعتراف کردند و مشخص شد که مقتول با دعوت آنان به محل زندگیشان مراجعه کرده و با برنامه‌ریزی انجام شده پدر خانواده، او را در پارکینگ منزل به قتل رسانیده و جسد متوفی را در بیابان خاک کرده است.
این مقام انتظامی تصریح کرد: جسد متوفی از بیابان‌های اطراف شهرستان کشف شد و در این خصوص پرونده‌ای تشکیل و به همراه متهمان برای سیر مراحل قانونی به مرجع قضائی ارسال شد.