- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

گزارشی از گنجینه صنعت چاپ و نشر آذربایجان

آذرقلم: موزه چاپ و نشر و تعلیم و تربیت نمایش 200سال فرهنگ‌سازی و اصلاح بنیادین جامعه ایران است.

چندین نسل از خاندان کفیلی در حوزه تامین و فروش کاغذ و ملزومات چاپ فعالیت دارند. برادران کفیلی در همان روزهای شروع بکار در صنعت چاپ، شیفته دستگاه ها و آثار چاپی قدیمی و ظرافت بکار رفته در آن شدند. همین علاقه و دلسوزی موجب شد بصورت موردی اقدام به خرید آثار چاپ شده با روش چاپ سنگی و دستگاه های چاپ قدیمی کنند. با جمع شدن آثار فاخر علاقه به جمع آوری آثار و دستگاهها بیشتر گردید و همکاران صنعت چاپ موارد بیشتری پیشنهاد می کردند که همگی قابل اعتنا و بررسی بودند.

آثار چاپی قدیمی بسیار آسیب پذیر بوده در صورت عدم نگهداری اصولی از بین خواهند رفت، همینطور دستگاههای قدیمی با بی‌لطفی و عدم رسیدگی تبدیل به آهن پاره شده، حتی قسمت عظیمی از دستگاهها با قدمت بیش از یکصدسال در خلا قانونی حفاظت از اشیاء تاریخی از بین رفته‌اند، این علاقه و دلسوزی موجب شد تا برادران کفیلی احساس تکلیف کنند تا این سرمایه‌های معنوی را نجات داده و حفظ نمایند.

سی سال گذشت و گذر ایام این برادران را تبدیل به مجموعه‌دار حرفه‌ای در صنعت چاپ کشور نمود. در کنار خرید دستگاه‌های بیشتر از سراسر ایران و جمع آوری آثار نفیس چاپی، کلکسیونی از کاغذهای استفاده شده در این صنعت هم به آرشیو این مجموعه اضافه گردید.

تعداد انبوه اقلام جمع‌آوری شده این ضرورت را طلبید که در سال 1396 آقای رشید کفیلی به نمایندگی از برادران کفیلی اقدام به اخذ مجوز مجوعه‌داری در حوزه صنعت چاپ و نشر نماید.

حال مجموعه‌ای بزرگ در چندین موزه تخصصی صنعت چاپ, اعم از دستگاههای چاپ قدیم و معاصر, آثار نفیس و فاخر چاپ سنگی و مطبوعات، آرشیو تخصصی کاغذ و مرکب‌ها، ماشین‌آلات و ابزار و ماشین‌های اداری، صحافی، لیتوگرافی، کلیشه و گراورسازی، مهرسازی دستی جمع آوری و آماده به نمایش درآمدن در یک موزه تخصصی و عمومی است.

 

موزه تعلیم و تربیت مرور تاریخ تاسیس آموزش و پروش نوین ایران در تبریز

خبر تاسیس موزه تعلیم و تربیت در دبیرستان فردوسی، لزوم بازسازی و مرمت ساختمان تاریخی 100 ساله این بنا را می‌طلبید، به دنبال این اتفاق، اتاق های طبقه نخست ساختمان زیبای قدیمی دبیرستان فردوسی که حوالی سال های 1306 شمسی توسط خانم ‘بیبر’، معمار آمریکایی، طراحی و احداث شده بود، در جشن یکصدمین سالگرد تاسیس دبیرستان در اردیبهشت 1395 شمسی، با جمع‌آوری آثار و اسناد تاریخی به عنوان موزه موقتی به روی بازدیدکنندگان باز شد.

خوشبختانه در اثر اهتمام رحمانی، مدیر پیشین دبیرستان فردوسی و جوادی مدیر فعلی، موزه ایجاد شده در ساختمان تاریخی دبیرستان فردوسی که در اصل مانند نمایشگاهی دایمی از یادگارهای یک سده فعالیت دبیرستان محسوب می‌شود، تا به امروز پابرجا مانده است.

در این نمایشگاه موزه‌گونه، مجموعه‌ای از عکس‌های مدیران، معلمان و دانش‌آموزان مدرسه در دوره های تاریخی متفاوت، نقاشی‌های دانش‌آموزان و اساتید نقاشی، ابزار آلات کارگاه‌های ماشین‌نویسی و فنی و دیگر اسناد و اشیایی که هر یک به نوعی بخشی از تاریخ مدرسه را بازگو می‌کند، به نمایش گذاشته شده است.

با توجه بر ضرورت صیانت از مدارس قدیمی تبریز به عنوان خاستگاه آموزش و پرورش نوین در ایران و نشانه‌های هویت فرهنگی و تربیتی کشورمان، تلاش برای ایجاد ‘موزه تعلیم و تربیت’ در دبیرستان ماندگار ‘ فردوسی’ تبریز یک ضرورت است.

از سوی دیگر انتخاب کلان شهر تبریز به عنوان پایتخت گردشگری جهان اسلام در سال 2018 میلادی، لزوم هم افزایی نهادهای مسئول با اولویت اداره‌های کل آموزش و پرورش و میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی برای آماده سازی ‘موزه تعلیم و تربیت’ را دوچندان کرد.

مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان‌شرقی عزم خود را جزم کرده است که موزه ‘تعلیم و تربیت’ را در دبیرستان فردوسی ایجاد کند.

با توجه به قدمت دیرینه و 100 ساله دبیرستان فردوسی تبریز به عنوان نخستین دبیرستان بنیان گذاشته و مدیریت شده به دست ایرانی‌ها، ایجاد موزه تعلیم و تربیت در این مدرسه تاریخی را می توان به فال نیک گرفت.

 

دبیرستان فردوسی کجاست؟

دبیرستان فردوسی تبریز در سال 1295 شمسی توسط اعلم الملک، رئیس وقت معارف آذربایجان، بنیان گذاشته شد و به مناسبت سالروز میلاد خجسته پیامبر رحمت(ص) و نیز ورود محمدحسین میرزای ولیعهد به تبریز به نام ‘مدرسه متوسطه محمدیه’ نامگذاری شد.

مدیریت دوره نخست این مدرسه تاریخی را میرزا باقر طلیعه، مجتهد و سیاستمدار و روزنامه نگار برجسته تبریزی و ناشر روزنامه‌های طلیعه سعادت، کلید‌نجات و عنکبوت، به عهده داشت.

این مدرسه در طول یک سده فعالیت خود در صف نخست دبیرستان‌های ایران از منظر داشتن مدیران و معلمان دانشمند و فرهیخته و تربیت دانش‌آموزان بااستعداد جای گرفت و ستاره‌های پرشماری را به سپهر ادب و سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایران زمین تحویل داد.

نام ‘مدرسه متوسطه محمدیه’ که گاهی ‘مدرسه متوسطه’ نیز نامیده می‌شد، در سال 1313 شمسی به مناسبت جشن یک هزارمین سالگرد تولد فردوسی، به ‘دبیرستان فردوسی’ تغییر یافت.

تنها دبیرستان همسنگ ایران با دبیرستان فردوسی تبریز، دبیرستان البرز تهران بوده است که آن هم تا سال 1318 شمسی که دولت لایحه ملی کردن تمام مدارس خارجی را تصویب و اجرایی کرد، به نام ‘کالج آمریکایی‌ها’ فعالیت می‌کرد.

 

وقتی چند موزه با هم متولد می‌شوند

چندین سال بود که ضرورت تاسیس موزه چاپ و نشـر و همچنین موزه تعلیم و تربیت در خاستگاه فرهنگی آنها یعنی شهر تبریز احساس می‌شد، مدیران ارشد استانی بر ایجاد این موزه‌ها تاکید داشتند و این ضرورت در سال 2018 و پایتختی گردشگری جهان اسلام  در تبریز بیشتر احساس شد.

تا اینکه در یکی از روزهای گرم مرداد 1397 دو مدیرکل در مکانی تاریخی با هم در مورد این ضرورت سخن گفتند و روزی تاریخی در تبریز رقم خورد.

مرتضی آبدار و جعفر پاشایی در محل قدیمی مدرسه دارالفنون تبریز توافق کردند که ساختمان تاریخی دبیرستان فردوسی دوباره تاریخ‌ساز شود و موزه چاپ و نشر و تعلیم و تربیت در آن تاسیس گردد.

این توافق سه ضلع استوار و منطقی داشت، اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان‌شرقی ساختمان دبیرستان فردوسی را در اختیار این موزه قرار داد و اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آذربایجان‌شرقی آن را مرمت و تجهیزات تخصصی موزه را نصب خواهدنمود و در ضلع سوم این توافق تاریخی برادران کفیلی به عنوان مجموعه‌دار بخش‌خصوصی، اشیاء تاریخی را در این موزه قرار داده و آن را مدیریت و نگهداری خواهند نمود.

این تفاهم‌نامه همان روش و الگویی است که به تاکید مقام معظم رهبری تلاش در اجرای سیاست‌های کلی اصل 44، نوعی جهاد است.

امید که تاسیس و افتتاح موزه چاپ و نشر و تعلیم و تربیت در دبیرستان ماندگار فردوسی تبریز به درخشش هر چه بیشتر نام این مرکز قدیمی آموزشی بر تارک تعلیم و تربیت کشورمان بینجامد.

 

اهداف موزه چاپ و نشر و تعلیم و تربیت

 

ساختار فیزیکی موزه چاپ و نشر و تعلیم و تربیت

تالارهای دائمی موزه

 

فضاهای آموزشی

موزه اگر پشتوانه‌ای برای مباحث جدید و یافته‌های نوین نباشد عملاً دور ریختن سرمایه است و عوام‌فریبی. درست است که ما به اشیاء نیاز داریم، و باید حفظشان کنیم (که شاید محققی اروپایی بیاید و لازم باشد چیزی را نشانش دهیم)، ولی این کارها را می‌توانیم با هزینه کمتری انجام دهیم. در انبارهای تمیز و مطمئن. دسته‌بندی شده و کدگذاری شده!

فضاهایی از قبیل مرکز اسناد، انتشارات، کتابخانه و سالن مطالعه از نخستین نیازهای فضایی موزه هستند. سالن نمایش موزه در این ارتباط حکم اتاق آزمایشگاه برای فضای تحقیقاتی دارد.

موزه باید پاتوق آگاهی‌جویان و پژوهشگران شود. پژوهشگران ما باید در سالن‌های اصلی و کناری موزه‌ها بلولند و راحت باشند و جماعت بازدید کننده بیایند با آنها از یافته‌های خود و رقبایشان بپرسند. چنین فضایی باید تا حد ممکن شفاف و پذیرا باشد. نهایت برونگرایی را می‌توان برای این فضاها پیش‌بینی نمود.

برگزاری دوره‌های آماتوری و تخصصی در قالب ماموریت موزه مانند، دوره‌های صحافی دستی، مهرسازی، چاپ سنگی، چاپ باتیک از دوره‌های قابل اجرا در موزه خواهد بود. لمس و کار با دستگاه‌های قدیمی و حتی تعمیر و بازسازی آنها در دستور کار موزه می‌باشد.

موزه، به هرحال، ‌وظیفه عمومی کردن دانش را هم دارد. مردم طالب آموختن و شناختن را حتی اگر دانش اولیه لازم را هم ندارند،‌ می‌توان و باید در موزه‌ها پذیرا بود. اما نوع استقبال از این بازدیدکننده‌ها با دیگران متفاوت است. فضای موزه، برای چنین مخاطبینی باید فضایی باز و کمتر رسمی باشد و امکان تمدد ناخواسته برای آنها فراهم باشد.

نمایش‌های دیجیتالی و ترکیبی با استفاده از جاذبه‌های تصویری از این گونه نیاز‌هاست. موزه باید به سالن‌ها و کنج‌های کوچک و جمع‌وجور نمایش فیلم و اسلاید مجهز باشند و فضایی باشد که مخاطب «زود رنج» و غیر‌حرفه‌ای در مسیر این امکانات قرار گیرد و از ساخته‌های تصویری سهل‌الهضم درباره موضوعات موزه بهره بگیرد. امروزه وسایل مدرن نمایش از الزامات اولیه موزه‌هاست.

موزه‌ها، در جهان متمدن، پایگاه‌های تحقیق هستند. بخش پژوهشی و پشتوانه تحقیقی و آموزشی موزه‌ها پشتوانه رساله‌ها و تذکره‌های علمی است. همین پشتوانه است که اهمیت دارد نه صرفاً خود اشیاء و ویترین‌ها. این همه جماعت می‌روند و لوح‌ها و سنگ‌نوشته‌ها را می‌بینند. نه می‌توانند بخوانند؛ و نه اگر بخوانند می‌توانند از اصل موضوع سر‌درآورند. موزه، در اساس، مکانی است برای فرهیختگان و یا دانش‌طلبان و آگاهی جویندگان.

موزه، در قاموس صحیح خود نوعی آزمایشگاه است. دانشجویان را می‌برند به موزه و کلاس درس را در کنار اشیاء برگزار می‌کنند. تا آنها تجسمی روان‌تر و عینی‌تر از موضوع درس داشته باشند. هنرجو با معلم و مربی‌اش می‌رود به موزه و تابلوهای متنوع قربانی کردن اسماعیل را از دید رافایل و وروبلیف و دیگران می‌بیند تا تفاوت نگرش‌های حاکم در دوره‌های مختلف نسبت به انسان را بشناسد. این نوع شناختن‌ها را درکتاب‌ها نمی شود یافت حتی در شبکه‌های دیجیتالی هم. اما در موزه این امکان هست که آدمیزاد «حس» کند دوره و زمانه‌ای را.