- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

از تاریخ درس بگیریم؛ یا مربی داخلی یا عدم دخالت در کار مربی خارجی!

یادداشت ورزشی: نادر رحیمی آذر

آذرقلم: ماجرای جذب یک مربی قوی و مشهور و کاربلد تقریبا مورد اتفاق همه دوستداران تیم تراکتورسازی است. اما مهم ترین اختلاف نظری که این روزها بیشتر شنیده می شود بحث آوردن مربی داخلی یا خارجی است. به ویژه آنکه تقوی سرمربی موقت تراکتورسازی این روزها به دلیل دو نتیجه خوبی که در دو بازی اخیر گرفته بیشتر در کانون توجه موافقان سرمربی داخلی قرار گرفته است.

یادداشت ارسالی یکی دیگر از مخاطبان آذرقلم را با هم می خوانیم  با این توضیح که نظرات یادداشت نویسان آذرقلم، الزاما موضع گیری این رسانه نمی باشد. بقیه دوستان نیز می توانند نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را در این رابطه ارائه فرمایند.

آذرقلم افتخار می کند که بتواند در فضایی دوستانه مشکلات و مسایل فوتبال آذربایجان را به مباحثه بگذارد:

****

کسانی که مدافع آوردن مربی خارجی بزرگ در مقطع فعلی هستند باید با ارائه مستندات، دلایل و شواهد از موضع خود دفاع کنند. نه اینکه با کلی گویی و حرفهای غیر مرتبط در راهی قدم بردارند که انگار تحولات و حاشیه های تراکتور را در همین یک ماه اخیر و برکناری مربی صاحب سبک، کارآزموده و با تجربه ای همچون توشاک را فراموش کرده اند. اساسا مشکل از آنجا ناشی می شود که هیچ هدف عینی و کاربردی در نزد برخی هواداران و چه بسا مسئولان باشگاه برای تراکتور در کوتاه، میان و بلند مدت تعریف نشده است.

آیا هدف، قهرمانی در فصل جاری است؟

آیا هدف گرفتن سهمیه آسیایی است؟

آیا هدف قهرمانی در جام حذفی بود؟

آیا هدف، پی ریزی ساختار تیمی قدرتمند برای سالهای آتی است؟

آیا هدف، کشف استعدادهای آینده دار و بهره وری اقتصادی است؟

آیا هدف ایجاد شور و نشاط و سرگرمی هواداران است؟ و خیلی آیا ها و سوالات دیگر….

روزی که توشاک با جار و جنجال تبلیغاتی فراوان با قرارداد سه ساله روی نیمکت لرزان تراکتور نشست امید کسانی که دنبال داشتن تیمی قدرتمند با استعدادهای جوان برای سالهای بعد بودند قوت گرفت. همه امیدوار شدیم که نگاه رو به آینده است و همه اهداف ذکر شده در بالا بطور ملموس در دسترس بود الا هدف اول که آنهم با آوردن بازیکنان بزرگ چندان دور از دسترس نمی نمود. تنها کاری که باید انجام می شد حمایت از تیم و کادر فنی، دادن اختیارات و زمان کافی به مربی کاربلد خارجی و اندکی صبر و شکیبایی بود. با یک مساوی و اتفاقات عجیب و غریب که هنوزهم شفاف سازی نشده مربی که برای سه سال قرار بود ساختار تیمی تراکتور را پایه ریزی و تیمی قدرتمند بسازد در عرض سه ماه به خانه خود برگشت. زمستان که جای خود دارد حتی پاییز تبریز را هم ندید. پیرمردی که با استقبال هزاران نفری وارد تبریز شد در اوج سکوت و بدون حضور حتی یک هوادار و بدرقه از تبریز رفت. در مقطع کنونی حامیان آوردن مربی خارجی باید کلاه خود را قاضی کنند که چه معجزه ای در طی چند روز اتفاق افتاده که دوباره اصرار بر تکرار تجارب تلخ گذشته دارند؟

جانِ کلام این است که مربی خارجی حداقل در این مقطع زمانی هیچ معجزه ای نمی تواند بکند حتی اگر لیپی باشد از بزرگترین تئوریسین های فوتبال دنیا که قریب به اتفاق همه افتخارات باشگاهی و جهانی را در کارنامه دارد. اگر لیپی کیمیاگر بود یا معجزه گر حتما باید شاهد حضور تیم ملی چین در جام جهانی می بودیم. اگر به جای لیپی که اتفاقا به فوتبال چین و آسیا هم آشنایی کافی و وافی دارد مربی خارجی دیگری را هم می آوردند بازهم چین به جام جهانی نمی رفت. چون فوتبال برای خود اصولی دارد و نیازمند زمان، صبر و تحمل و نتیجه آزمون و خطاست. پرسپولیس برانکو و تیم ملی کیروش هم این روند را طی کردند. پرسپولیس به قعر جدول چسبیده بود یا در مقابل قشقایی از جام حذفی کنار رفت یا همین صنعت نفت آبادان که پرسپولیس را از حذفی کنار زد. آیا برانکو کنار گذاشته شد؟ نه فقط کنار گذاشته نشد بلکه با اختیار تام هرکسی که سودای سرپیچی و نافرمانی داشت یا به نیمکت تبعید شد یه به سمت در خروجی. یا باید ظرفیت تحمل خود را بالا ببریم به مربی اختیار تام بدهیم همان کاری که در پرسپولیس شد و خیلی پیشتر در دهه هفتاد مرحوم واسیلی گوجا در تراکتور کرد یا اینکه برویم سراغ مربی داخلی که گرچه بزرگ و با کارنامه نیستند اما راه بردن در فوتبال آشفته و عجیب و غریب ما را بلدند. بی دلیل نیست که امیر قلعه نویی با فوتبال معروف «بکش زیرش» پرافتخارترین مربی لیگ برتر هست. سال اولی که واسیلی به تراکتور آمد این تیم از اول تا آخر مدام در معرض خطر سقوط بود و در نهایت با تفاضل گل در لیگ آزادگان ماندگار شد. اما همین تیم سال بعد به هیچ تیمی در داخل و خارج خانه رحم نکرد.

بنابراین صورت مسئله کاملا مشخص است یا سراغ مربی خارجی نروید یا اگر رفتید در کارش دخالت نکنید و به او فرصت و زمان لازم را بدهید. حتی اگر مربی متوسطی باشد. اگر فردا روزی فن خال یا هرمربی دیگری را آوردند و با یک باخت کنار گذاشته شد بنده حتما در صف مدافعان آن مربی هم خواهم بود چون یک جایی باید این مسخره بازی و کارهای آماتور و تیم نابود کن در تراکتور تمام شود. ۶ مربی در یک سال! این یعنی رفتن به ناکجا آباد.