- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

نحوه احداث اتوبان زنجان – تبریز از زبان مهندس عبدالعی زاده

Image result for ‫عبدالعلی زاده‬‎

آذرقلم: دوستی خاطره ای جالب را از نحوه تامین مالی آزادراه زنجان – تبریز از زبان عبدالعلی زاده استاندار سابق آذربایجان و وزیر مسکن دوران اصلاحات به اشتراک گذاشته است که برای اهل دل بسی پند آموز است:

“هنوز اردبیل استان نشده بود و من هر پانزده روز یک بار به آن جا می رفتم. روزهای چهارشنبه و پنجشنبه با مردم و مدیران دیدار داشتم و از واحدهای تولیدی و طرح های عمرانی بازدید می کردم. در یکی از همین سفرهایم به اردبیل (فروردین73) به من خبر دادند در جاده میانه – قره چمن بر اثر برخورد دو دستگاه اتوبوس سی نفر کشته شدند.

خبر دردآوری بود. احساس می کردم من هم در مرگ این انسان های بی گناه مقصرم. گفتم برای صبح شنبه به مقصد تهران برایم بلیط تهیه کنند. در تهران خدمت آقای مهندس ترکان وزیر راه و ترابری رفتم. ماجرا را شرح دادم و به ایشان گفتم می خواهم ساخت آزادراه را شروع کنم. گفت: چنین چیزی چطور ممکن است؟ این پروژه به منابع مالی هنگفتی نیاز دارد. این هزینه ها را چگونه تامین می کنید؟ گفتم: تمام تلاشم را می کنم و تا جایی که بتوانم منابع تهیه می کنم. آقای ترکان خندید و گفت: بدین شکل که نمی توان آزادراه ساخت. گفتم: لااقل سعی ام را کرده ام و پیش خداوند و وجدانم شرمنده نخواهم بود. آقای ترکان وقتی جدیت من را در شروع طرح دید، گفت: ما هم میتوانیم در اجرای طرح کمک کنیم. گام نخست با موفقیت برداشته شد.

از دفتر آقای ترکان که بیرون آمدم حال و هوای دیگری داشتم. احساس می کردم آزادراه ساخته می شود و بسیار امیدوار بودم. با همه آذربایجانی های صاحب مقام و سرشناس تماس گرفتم تا در این کار بزرگ یاری نمایند. خدمت مرحوم حضرت آیت الله سید ابوالفضل موسوی تبریزی ریاست دیوان عالی کشور رفتم و موضوع را طرح کردم و درخواست کردم که ایشان حمایت کنند تا بانک ملی هم با ما مشارکت کند. ایشان هم بزرگواری کردند و آقای امیر اصلانی مدیرعامل بانک ملی را برای شام به منزل دعوت کردند. آقای اصلانی آن شب توضیح دادند که آزادراه قزوین – زنجان برای بانک هزینه هنگفتی داشته است و چندان امیدوار نیستند که این هزینه ها جبران شود. با این حال حاضر به همکاری شدند اما پیشنهاد دادند که از بانک صادرات هم دعوت به همکاری کنیم.

جلسه بعد آقای ولی الله سیف مدیرعامل بانک صادرات هم حضور داشتند ایشان را از دوران نمایندگی مجلس می شناختم و امیدوار بودم مشارکت در ساخت آزادراه را بپذیرند اما ایشان به شدت مخالف مشارکت بانک صادرات در پروژه بودند چرا که پرونده فاضل خداداد و رفیق دوست تازه برملا شده بود و شرایط خوبی بر بانک حاکم نبود و از طرف دیگر به نظر ایشان این پروژه صرفه اقتصادی نداشت.

آیت الله موسوی ساکت بود و حرفی نمی زد. روش آیت الله چنین بود که جلسه ها را پس از نماز مغرب برگزار می کرد و به شام ختم می شد. بحث به درازا کشید. شام را آوردند. پس از صرف شام آیت الله سیگاری چاق کرد و به آقای سیف گفت بالاخره امضا می کنی یا نه؟ آقای سیف گفت: حاج آقا نمی توانم چرا که امضای این قرارداد باز سنگینی بر دوش بانک است. حاج آقا گفت: برو منزل خوب فکر کن. صبح هم که بانک می روی با همکارانت آخرین مشورت ها را بکن تا راهی برای مشارکت پیدا کنی. اگر تا ساعت 9 صبح صورت جلسه را امضا کردی ظهر به منزل برو و در کنار خانواده ناهار دلچسبی صرف کن اما اگر امضا نکردی ساعت 9:30 بازداشت می شوی و معلوم نیست چندماه یا چندسال دیگر در منزل ناهار بخوری. آقای سیف تاملی کرد و گفت: حاج آقا شما ناراحت نشوید، چرا تا صبح صبرکنیم؟ همین الان امضا می کنم و انشاءالله آزادراه ساخته می شود”.

دقت کنید با شنیدن یک خبر ناگوار و تحریک حس انسان دوستی ان بزرگوار یک ابرپروژه کلید می خورد، از قرار اقتصادی هم نیست و معلوم نیست در میان انبوه پروژه های نیمه تمام و در شرف آغاز چقدر اولویت دارد.

با مذاکره و ریش گرو گذاشتن و دست به دامن این و آن شدن تلاش می شود تا پول عمومی به سمت این پروژه بیاید، در آخر هم کار به شام دادن و تهدید استفاده از داغ و درفش می رسد، شاید اگر رئیس وقت دیوان عالی علاقه ای به تبریز نداشت، اینقدر اصرار هم برای پیشبرد پروژه ای برای شهر آبا و اجدادی اش نمی کرد!

در این فقره کافی است رگه های انسان دوستی و خدمت را کنار بزنیم تا منطق عمل دولت ها را ببینیم، یکی طرحی به ذهنش می رسد، با ارتباط با این و آن و تحبیب و تهدید پول عمومی را به سمت آن می کشد تا مثلا توشه ای برای آخرتش باشد، در آخر هم با افتخار از او به عنوان بوروکراتی قابل یاد می شود. از فساد و ناکارایی مرسوم چنین طرح هایی می گذریم، کار سیاسیون جز این نیست که با پول عمومی برای مقاصد سیاسی و شخصی قمار کنند، بی حکمت نیست که هواداران اقتصاد بازار این همه با مداخله دولت ها در اقتصاد مشکل دارند، والله اعلم.

امیرحسین خالقی