- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

مظلومیت تراکتور و عهد شکنی مدعیان/ روسیاهی به ذغال می ماند!

[vc_row][vc_column][vc_column_text]یادداشت ورزشی: محمد امین خوش نیت

آذرقلم: تراکتور، یک هفته پرآشوب و پر از خبر را پشت سر گذاشت. به جرات می توان گفت که از زمان تاسیس این باشگاه در تبریز، تیم تراکتور این همه خبر و و تغییر و تحول لحظه ای و پیش بینی نشده را تجربه نکرده بود. با این حال هواداران هنوز هم بر این باور هستند که زمستان هم تمام خواهد شد اما روسیاهی به ذغال خواهد ماند!

هفته ای پر استرس و سرنوشت ساز که  به آبروی آذربایجان و اعتبار «پورشورترین» تیم ایران گره خورده است.

به گزارش آذرقلم، ماجرا از برخی اخبار و شنیده های تلخ شروع شد. حرف ها و باج خواهی های بازیکنی به نام ایمانی و جدایی چند بازیکن کلیدی از این تیم و بسته بودن پنجره نقل و انتقالات این باشگاه و عدم امکان جذب بازیکنان توانمند و جدید سبب شد تا ابرهای سیاه بر آسمان تبریز و و این باشگاه سایه اندازد. دلسردی مالک باشگاه و واگذاری تیم و در ادامه، عدم قبول مسئولیت از سوی هیات فوتبال و سازمان ورزش و جوانان مهمترین شوک وارده در اوایل هفته گذشته بود که بر پیکر این باشگاه و مردم آذربایجان وارد شد.

نزدیک شدن به دیدار حساس این تیم در رقایت های آسیایی مقابل تیم النصر به شدت مدیریت  این باشگاه را در منگنه و فشار قرار می داد که به ناگاه خبر دیگری چهارستون این باشگاه را در آخرین روز هفته به لرزه درآورد. کمالوند سرمربی تازه از راه رسیده این باشگاه که با آن همه دبدبه و کبکبه و شعار و وعده دوباره به تراکتور آمده بود تا در سایه شهرت و اعتبار این تیم، اعتبار گذشته و شهرت فراموش شده خود را باز یابد به ناگاه فرار را بر قرار ترجیح داد و از این باشگاه جدا شد تا میزان علاقه مندی و دلبستگی و عشق ادعایی اش به این تیم و تبریز را در عمل نشان داده و اعتبار و وزن شعارهای اولیه اش را در معرض قضاوت مردم آذربایجان و همه مردم ایران قرار دهد.

بالاخره تراکتور تیم ساده و تازه به دوران رسیده ای نبود و بالاخره مشکلات آن دیر و یا زود حل و فصل می شود اما وفاداری برخی مدعیان به خوبی اثبات شد که چگونه با وزیدن کوچکترین نسین ناآرامی به زودی میدان را ترک کرده و به خاطر چندرقاز پول بیشتر و جایگاه برتر، این تیم را در سخت ترین شرایط روحی و مالی تنها گذاشتند.

همه مدیران فعلی و آینده این باشگاه و همه هواداران باید یادشان باشد که در این روزهای سخت چه کسانی دوستان واقعی این تیم بودند و چه کسانی فقط شعار دادند و مرد «میدان عمل» نبودند.

ورود نمایندگان مجلس به موضوع مشکلات تراکتور از دیگر اخبار مهم هفته گذشته بود. هر چند که ورود نمایندگان به این قضیه می تواند شائبه تبلیغاتی داشته باشد اما به هر حال اگر با این نیت هم صورت گرفته باشد دارای ارزش بود.

باشگاه تراکتور در ادامه بیانیه ای صادر کرد و ضمن مکاتبه با فدراسیون فوتبال کشور از کنفدراسیون فوتبال آسیا خواست تا دیدار آسیایی آنها با النصر به تعویق بیفتد. طبق معمول فدراسیون فوتبال از خود حساسیتی نشان نداد و در برابر این اتفاقات پا پس کشید. کنفدراسیون آسیا هم که زیر سایه باشگاه های قدر عربی فعالیت می کند از خدا خواسته اعلام کرد که در صورت تعویق و یا عدم حضور این باشگاه در این دیدار، سه بر صفر بازنده اعلام شده و جریمه های سنگین دیگری بر این باشگاه تحمیل خواهد شد! به ناچار، تراکتور دست و پا بسته، ناامید از همه دوستان و رفیقان و یاران، اعلام کرد که مظلومانه در این دیدار حضور پیدا می کند تا در صفحات تاریخ به یادگار بماند که فدراسیون فوتبال کشور هم هیچ کمک و همکاری با این تیم برای حل جزئی ترین مشکلات باشگاه تبریزی از خود نشان نداد.

در حالی که ماجراهای تراکتور به تیتر اول رسانه های ورزشی و غیرورزشی تبدیل شده بود مدیریت باشگاه ترجیح داد در یک اقدام تاکتیکی، بار دیگر فیروز کریمی را به همکاری فرابخواند. همان مربی که با وجود همه حاشیه های خبری و رسانه ای که دارد در چند هفته ای که به صورت موقت در پایان فصل گذشته سکان دار هدایت این تیم بود و عملکرد نسبتا قابل قبولی را از خود بر جای گذاشته بود. اما برخی دلالان و سوداگران بازار ورزش بعد از چند هفته وارد گود شده و حکم جدایی او و تحمیل کمالوند پرحاشیه تر! را رقم زدند!

ماجراهای تراکتور با این شرایط و حاشیه ها تمامی ندارد. این تیم تنها و مظلوم مانده است. چند روز دیگر این تیم باید به میدان آسیایی برود. با ترکیبی شکسته بسته و ناقص. با روحیه ای ضعیف و درمانده. با کوله باری از مشکلات مالی و حقوقی.

تراکتور، حالا «مرد میدان» می خواهد تا فارغ از همه شعارهای پوپولیستی و با اقتدار و تدبیر همه این حاشیه ها را جمع کرده و ایثارگرانه این تراکتور در گِل مانده را به سوی سعادت و سرافرازی رهنمون شود. همه هوادران قطعا این روزها را فراموش نخواهند کرد. آنها خوب می دانند که «زمستان خواهد رفت و روسیاهی به ذغال خواهد ماند»![/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]