- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

مشاعره استاد شهریار با هاشمی‌رفسنجانی درباره نماز جمعه + دست خط

آذرقلم: سایت آیت‌الله هاشمی، خاطره‌ای از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام از 20 آذر سال 63 را منتشر کرده است.

به گزارش آذرقلم، در این خاطره نگاری آمده است؛

«شب‌، در بین‌ نامه‌های‌ رسیده‌، قصیده‌ای‌ از آقای‌ [محمد حسین‌] شهریار ـ شاعر معاصر ـ در وصف‌ خطبه‌های‌ نماز جمعه‌ام‌ دیدم‌ و با شعر، جواب‌ ایشان‌ را تهیه‌ کردم‌!»

ماجرای شعری که استاد شهریار برای هاشمی رفسنجانی سرود

مرحوم استاد شهریار در سال ۶۳ شعری را با عنوان «پای خطبه‌های رفسنجانی» برای آیت‌الله هاشمی فرستادند که ایشان نیز در پاسخ شعری را به نام «پارسی گوی ترک سهند و خزر » را به پاس قدردانی تقدیم ایشان نمود.

هاشمی رفسنجانی در تاریخ 17 بهمن 1363 _ ریاست مجلس دوم شورای اسلامی _ در نامه‌ای ضمن تقدیر از استاد شهریار، می‌نویسد: لازم می‌دانم از اظهار لطفی که نسبت به خطبه‌های نماز جمعه تهران نموده‌اید تشکر نمایم. یک جلد کلام الله مجید و یک جلد کتاب ” امیرکبیر، قهرمان مبارزه با استعمار” به عنوان قدرشناسی تقدیم می‌گردد، شعرکی هم در جواب اشعار زیبایتان سروده‌ام که برای ثبت در تاریخ نزد خودم می ماند.

بخشی از این اشعار متقابل به همراه اصل دستخط این دو بزرگوار  بدین شرح است:

استاد شهریار در بخشی از شعر «پای خطبه‌های رفسنجانی» آورده‌اند:

ای غریــــو تو ارغنون دلــــــــم / سطوت خطبــــه‌ات، ستون دلم

خطبـــــه‌های نمـــاز جمعه تـــو/ نقشه حمـــله با قشون دلــــــــم

چه فسونی است در فســانه تــو / که فسـانه‌ات از او فسون دلــم

با دلی لاله‌گــون، تو را گوشــم / ای لبــت، لعل لاله‌گون دلــــــم

وز مواعظ که می‌کــنی، آن‌گاه / صبـــر می‌زاید از سکون دلـم

انقلاب من،از تو اسلامی است / که حریفی به چند و چون دلــم

گوهــر شب‌چراغ رفسنـــجان / ای چراغ تو، رهنــمون دلــــم

کفــه‌ای، هم تــراز خامنـــه‌ای / در ترازوی آزمــون دلــــــــم

بازوان امـــام، آنــــکه دگــــر / بی‌قرین است در قـرون دلــم

در تــــرازوی سنــجشم مــگذار / ای کم عشـق تو، فزون دلـــم

دگرم بخشی‌از‌تن‌وحاشیه نیست /  دل به جانان رسیده جون دلم

شهریارم، لســان حافظ غیـــب  / شعر هم، شأنی از شئون دلم

Image result for ‫شعر شهریار در مورد هاشمی رفسنجانی‬‎

در بخشی از شعر قدردانی آیت‌الله هاشمی نیز آمده‌است:

ای صفـــای تو، رهنمـــون هنــر/ شعرهایت پر از طلا و گـهر

ادبــــت، اســـــوه هنــــــرجویان/ هنرت، جلوه‌گاه خوش‌منــظر

پارســـی‌گـــوی ترکِ کشـورمان /همنوا ساخـتی، سهند و خزر

همدلی، رمـــز عـــزت مــــــلّت  / همرهی، راز قدرت کشـور

عاشـــق اهل بیت پیغمبـــر(ص)/ مادح فـــــــاتح دژ خـــبیــر

عشق تو در«همای رحمت»     / تو جلوه دارد به صورت اختر

آتش‌افـــکن به جـــان استعمـــار/ که بسوزد بُن ستم یکســر

کـــرده آزاد کــشـــــور ایــران     / از جنـایات پهلوی و قجــر

از سلیمان برفت ملک و نگین     /  او گرفته زدیـو، انـگشتــر

«هاشمی»الحذر ز صحنه شعر   /  که در آنجا بریزد عنقا پـر

یا میا در مصــاف استــــادان       / یا بپرداز، شعر از این بهتر