- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

یادداشت: محمد امین خوش نیت

آذرقلم : کمتر کسی را می‌توان یافت که خواننده‌ی «مخملین صدای» ایران را نشناسد. مردی که با صدای لطیف خویش، با تحریرها و آوازهای یگانه خود، دل عشاق را به سوی عالمی دیگر رهنمون شده و هنوز که هنوز است در بک‌گراند بسیاری از فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها هم با نشان دادن صفحه‌های گرامافون قدیمی، گوشه‌ای از عظمت صدای او را به نمایش می‌گذارند. هنوز که هنوز است، در بسیاری از خانه‌ها، و حتی پخش صوت خودروها، از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد، لحظات زندگی خود را به ترنم آواز زیبا و مخمل گونه‌‌ی او، زینت می‌دهند. مردی که «ای ایران ای مرز پرگهر» با صدای گرم و کوبنده‌ی او ماندگار شد. هنرمندی که عشق و سرور و محبت، با «الهه‌ناز»ش شهره‌ی آفاق گشت.
«بنان» آواز ایران! غلامحسین بنان! هنرمند یگانه‌ای که هنوز یاد و صدای او در خاطر همه هنردوستان ایرانی جاودانه است.
هشتم اسفندماه هر سال، یادآور هجرت تلخ بلبل شیرین‌سخن و پرنده‌ی خوش‌آواز و خوش‌‌الحان ایرانی است.
«غلامحسین بنان» خواننده ناشناسی بود که روزی برای تست صدا به رادیو تهران رفت. روح‌ا… خالقی (آهنگساز و هنرمند برجسته موسیقی آن دوران و استاد مسلم بسیاری از خوانندگان و نوازندگان امروزی) و مسئول واحد موسیقی رادیو با شنیدن صدای بنان، از استاد ابوالحسن صبا که با ویولن خود، صدای بنان را همراهی می‌کرد خواست تا برای لحظاتی از کشیدن آرشه دست بکشد و به دقت به صدای این جوان گمنام گوش دهد. آن دو هنرمند فرزانه، با شنیدن این صدا، گوئی که گنجی عظیم و گوهری نایاب کشف کرده باشند، لبریز از شوق و شعف می‌شوند. یار با پای خویش به خانه‌ی عاشق آمده بود.
غلامحسین، آواز را ادامه می‌دهد. گوشه حصار را می‌خواند و با فرود به سه‌گاه، همه‌ی شنوندگان، تست‌کنندگان و بیشتر از همه، خالقی و صبا را به وجد می‌آورد. و این گونه است که پای بنان به موسیقی باز می‌شود.
با دعوت «داود پیرنیا» مدیر برنامه‌ی معروف «گل‌ها»، بنان به اوج هنری خویش در برنامه‌ی گلها دست می‌یابد و چنین می‌شود که صدای جادویی او به خانه‌ی قلب‌ها نفوذ کرده و مهمان گوش و ذهن ایرانی‌ها می‌شود. از همین روی بسیاری از محققان هنری، موسیقی هنری را به دو دوره قبل و بعد از بنان تقسیم می کنند.

بنان به نحوه و شیوه ادای کلمات شعر بسیار اهیمت می داد و هرگز لحن و مفهوم یک وآزه شعری را فدای تحریرها و آواز های نامفهوم نمی کرد. او تلاش داشت واژه به واژه شعر در ذهن و قلب و گوش مخاطب بنشیند.
***
ای ایران، ای مرز پرگهر
«بنان» با سرود ملی «ای ایران، ای مرز پرگهر» که بر روی شعری از دکتر گل گلاب خواند، به اوج شهرت رسید. ترانه‌ای که آن روزگار، همه آن را ازبر داشتند و با غرور آن را زمزمه می‌کردند. حتی دانش‌آموزان نیز، حفظ کردن و ادای کامل آوازی آن و تقلید صدای بنان را برای خود افتخار می‌دانستند.

کیست که نخواهد این عبارات شیوا و این طنین صدا را حفظ نکند؟!
مهرت از دل کی برون کنم
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن ار تو سنگ خاره‌ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم
و حالا به رغم گذشت ده‌ها سال از خلق این اثر ماندگار، هنوز هم این سرود، مو بر اندام راست کرده و احساس غرور و افتخار به هر ایرانی دست می‌دهد.
بعدها بسیاری از خوانندگان آهنگ و صدای او را در آوازهای خود تقلید کردند و اثرهای جدیدی به بازار دادند تا شاید از شهرت بنان، آنها هم به شهرتی برسند اما هرگز هیچ کدام لذت، زیبایی، ماندگاری و لطافت و مهم‌تر از همه کوبندگی اثر خلق‌شده‌ی بنان را نداشتند.

بنان کجا و…؟!
در توصیف این اثر همان بس که چندی پیش، و در جریان انتخاب ماندگارترین آوازها و ترانه‌های ایرانی، «ای ایران، ای مرز پرگهر» به آهنگ‌سازی روح‌ا… خالقی و خوانندگی مرحوم غلامحسین بنان، به عنوان ماندگارترین و تاثیرگذارترین اثر موسیقیایی تاریخ ایران به ثبت رسید.
***

«الهه‌ناز»
اثر دیگری که بنان را به اوج شهرت رساند، ترانه‌ی «الهه‌ناز» بود:
باز، ای الهه‌ناز، با دل من بساز
کین غم جانگداز، برود ز بَرم…!
وقتی به صدای آن مرحوم صفت «مخملی» می‌دهند با لحظه‌ای گوش سپردن به این آهنگ، تصدیق این صنعت کار دشواری نخواهد بود. اوج صدای او و سپس فرود هنرمندانه‌ی صدا، شما را یاد لحظه‌ای می‌اندازد که بر پارچه‌ی مخملی دست می‌کشید و از لمس آن پارچه، احساس لطافت و شعف و آرامش به شما دست می‌دهد.

غم شیرین نهفته در این ترانه، شما را به دشت فراخ خاطرات دور و دراز رهنمون می‌شود و در نهایت با عبارت:

«به خدا اگر از من نگیری خبر، نیابی اثرم!»

اثر ژرف خویش را بر دل و جان شما جاودانه می‌سازد.

***

بنان، به آذربایجان نیز عشق می‌ورزید. او بر روی آهنگی از ساخته‌های استاد روح‌ا… خالقی ترانه آذربایجان را خواند، که بسیار شنیدنی است. این سرود یادآور مقاومت و رشادت مردم آذربایجان در دهه‌ی ۲۰ می‌باشد. صرف‌نظر از دیدگاه سیاسی این ترانه، که مربوط به وقایع آن زمان است، خود اثر نمونه‌ای از ذوق نغمه‌سازی خالقی و بنان است.

بنان در سال ۱۳۳۶، در اثر یک تصادف رانندگی، از نعمت بینایی یک چشم محروم شد اما او هرگز دست از هنرنمایی و آوازخواذنی برنمی‌دارد. او حتی با عینک دودی و دید یک چشم، چشم و دل ایرانیان را به صدای گرم خویش نورانی می‌کند.
***
شمع افروز حیات «غلامحسین بنان» این اسطوره آواز ایران، هشتم اسفندماه ۱۳۶۴، در نهایت غربت و مظلومیت، در بیمارستان ایرانمهر تهران خاموش می‌شود اما صدای او و یاد او هرگز از خاطره ها فراموش نمی‌شود. و چه اتفاق عجیبی که، خوانده شهیر «ای ایران ای مرز پرگهر»، خالق «مهر تو از کی برون کنم»، در بیمارستان «ایرانمهر» به سوی ابدیت پرکشید.

اگر می‌خواهید، اطلاعات بیشتری از او کسب کنید و یا لذت بهتری از صدای او ببرید کافی است تا کاستی از آوازهای او را یک بار دیگر با گوش جان بشنوید تا بدانید که «مخملین صدای ایران» چه اعجوبه‌ای بود و چه‌ها که خلق نکرد. او به راستی «الهه‌ناز» هنر موسیقی ایران بود