« چله نشینی» آئین کهن آذربایجان/ پاسداشت سنت «صله ارحام»

نگارنده: محمد امین خوش نیت
آذرقلم: «شب يلدا» بلندترين شب سال است و برای پيدايش آن در عقايد و اقوام و گروههاي ايراني، سخن های بسیار و متفاوتی گفته اند.
به گزارش آذرقلم، عدهاي عقيده دارند كه ميلاد حضرتمسيح(ع) در شب يلدا صورت گرفته و لغت يلدا از عبارت ميلاد سرچشمه گرفته است.
«شب يلدا» مصادیق ديگري نيز دارد و آن عبارت «اميد» است كه از آن استنباط ميشود. به اين معني كه مردم ايران و آذربايجان آن را نشانهاي از آمدن و رفتن ميدانند و اين كه تاريكيها رفتني است و روشنايي و صبح صادق به زودي فرا خواهد رسيد.
«شب يلدا» ميعادي است با سنتهاي بسيار و مردم خونگرم ايران و آذربايجان، چنين شبي را با تصويري از «كنار هم بودن» معنا ميبخشند.
مردم ايران و به ويژه آذربايجان آن را به اين دليل گرامي ميدارند كه اين روز مصادف با اولين روز از چهل روز نخستين زمستان است. به همين علت اين شب در بين مردم آذربايجان بيشتر به «شب چله» معروف است تا شب يلدا! و چله اول را چله بزرگ ميخوانند. بعد از گذشت اين چهل روز (تا 10 بهمن)، «چله كوچك» شروع ميشود كه 20 روز ادامه مييابد.
به اعتقاد مردم آذربايجان در اين مدت سرماي زمستان به اوج خود ميرسد و اين امر براي كشاورزان كه افزايش محصولات تابستان آنها بستگي به اوج سرماي زمستان دارد، بسيار خوشايند است.
در «چله كوچك» از شدت سرما كاسته ميشود و مردم آذربايجان شب اول چله را نيز جشن ميگيرند چرا كه اين چله نويدبخش آمدن بهار و آغاز سرزندگي، شادابي و كار و تلاش است.
اگر چه هماكنون جشن شب چله، در شهرهاي آذربايجان، تاحدودي رنگ و بوي باستاني و سادگي خود را از دست داده، اما در برخي از روستاها و شهرهاي كوچك آذربايجان، رسم شب چله، به همان حلاوت گذشته باقي است. جمع شدن دور كرسي، رفتن به منزل بزرگ خانواده و ايل و طايفه، برگزاري مراسم جشن و عروسي در اين شب، برگزاري برخي مسابقات هيجانانگيز نظير اسبسواري، تيراندازي از جمله آنهاست. حتي وقتي ساكنان ساده و بيرياي روستا، دور كرسي جمع ميشوند، دست از شوخيها و نقل روايات و «تاپماجالار» و «باياتيلار» برنميدارند. شايد نقل اين تاپماجالار (معماها) و باياتيلار (دوبيتيهاي ترکي) يكي از مشخصههاي شب چله باشد اما هندوانه مهمترين مشخصه «چله» است.
هندوانه سمبل شب چله
اولين چيزي كه از يادآوري شب چله به ذهن خطور ميكند، حضور «هندوانه» در اين مراسم است. هندوانه مظهر شيريني، خونگرمي، سرسبزي و سرخفامي، شادابي و سرزندگي است. مردم ایران و آذربایجان بر این باورند که خوردن هندوانه موجب مقاومت بدن در مقابل سرمای زمستان می شود. شاید از این روست که در سراسر ایران، کمتر جایی را بتوان یافت که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در آذربایجان مردم باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما بر تن آنها تاثیری ندارد!
«هندوانه» براي شب چله لازم است و اين رسمي است كه تاكنون بدون تغيير باقي مانده است. از همين روست كه ميتوان در ميان «خوانچههاي خانواده داماد براي خانواده عروس هنوز آن را مشاهده كرد!
خوانچه
«خوانچه» و يا به تلفظ «آذربايجانيها»، «خونچا» به تحفهاي گفته ميشود كه خانواده داماد در شب يلدا براي خانواده تازهعروس ميفرستد. در ميان اين خوانچه، علاوه بر هندوانه ميتوان تحفههاي رنگارنگ نظير پارچههاي حرير و گرانقيمت، ميوهها و شيرينيهاي متنوع و آجيل را مشاهده كرد برخي از آذربايجانيها و به ويژه «تازهدامادها» در چنين شبي سعي ميكند ذوق هنري خود را به رخ خانواده عروس و به ويژه عروسخانم بكشد! به همين خاطر، هندوانه را به شيوه زيبا، جالب و شورانگيزي، تزئين مينمايد!
شب نشینی در خانه بزرگان:
معمولاً خانواده ها در منزل ریش سفید خانواده جمع می شوند و با شوخی ها و عبارت های خنده آمیز، کام یکدیگر را شیرین می کنند. ریش سفید خانواده در حالی که با چاقو هندوانه را می برد می گوید: « قادابلامیزی بو گئجه کسدوخ»! (بلایای خودمان را امشب بریدیم!) فردای آن روز پوست هندوانه و میوه های خورده شده را در آب روان ریخته و آن را خوش یُمن می دانند. نقل حکایات و اساطیر این سرزمین نظیر اصلی و کَرَم، بایاتی خواندن و تاپماجا و ضرب المثل و «باغلاما»، از دیگر موضوعات مطرح شده در مجالس شب نشینی «چله» است.
آجيل هم يكي ديگر از ملزومات شب چله است. آجيل آذربايجان كه به لحاظ كيفيت و تنوع، زبانزد خاص و عام است همواره حضور موثري در اين مراسم دارد. در سالهاي دور، تنقلات شب چله، به تخمه، پشمك، سنجد، قيسي، برگه زردآلو، بادام و گردو ختم ميشد. اما اكنون، در سفره شب يلداي مردم آذربايجان انواع آجيلهاي تشريفاتي نظير: پسته، فندق، مغز بادام و بادام هندی و بادام زمینی و لواشک و انواع ميوههاي گرمسيري نظير، پرتقال، نارنگي، و کیوی و حتي موز و نارگيل را ميتوان مشاهده كرد.
در قديمالايام، نه از سردخانههاي مجهز خبري بود و نه از حمل و نقل سريع و پيشرفته امروزي كه بتوان در اسرع وقت هندوانه را از مناطق گرمسير به مناطق سردسير انتقال داد.
به همين منظور مردم آذربايجان در اواخر فصل برداشت محصول هندوانه، چند عدد هندوانه درشت و مرغوب را بر روي بوته، در «بوستان» حفظ ميكردند. كشاورزان آذربايجاني، روي اين هندوانه را براي اين كه از گزند سرما و حيوانات موذي در امان بمانند، با خار و خاشاك و بوتهها ميپوشاندند و در شب يلدا از اين هندوانهها استفاده ميكردند.و یا اینکه از اواخر تابستان تعداد زیادی هندوانه و خربزه را در کیسه توری گذاشته و آنها را از سقف مطبخ خانه آویزان می کردند تا در هوای آزاد خراب نشود و چون شب چله فرا می رسید آنها را پائین می آوردند. اما اكنون هندوانه مردم آذربايجان، از شهرهاي گرمسيري نظير: ميناب، دزفول و اهواز تأمين ميشود.
از ادبيات آذربايجان
شهريار؛ شاعر شيرين سخن آذربايجان شبنشينيهاي زمستان و نقل داستانها و روايات را در منظومه پايدار «حيدربابايه سلام» چنين به تصوير منظوم كشيده است:
قــــاريننه گئجـه نــاغيل دينـــده
كولك قالخوب قاپ باجاني دوينده
من قــاييدوب بيرده اوشــاق اوليديم
بير گول آچوب اوندان سورا سوليديم
در ميان عامه مردم نيز «باياتي»ها و اشعار منظوم متنوعي رواج دارد كه از جمله آنها ميتوان به اين «باياتي» اشاره كرد:
چيله چيخار بايراما بير آي قالار
پينتي آرواد قوورماني قـــورتارار
گئدر باخار گودول ده يارماسينا
باخ فلكين گردش و غوغاسينا
ترجمه:
وقتي «چله» تمام شد يك ماه به عيد باقي ميماند. (منظور چله کوچک است)
زن بدسليقه گوشتهاي ذخيره خود را تمام ميكند.
به «بلغورهاي» انبار روي ميآورد
نظاره كن گردش و غوغاي فلك را
یلدا در اشعار شاعران
سعدی: روز رویش چون برانداخت نقاب از سر زلف/ گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست.
حافظ: صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جو بو که بر آید
اوحدی مراغهای: شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری/ رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
سنایی: به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی/ که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا
حافظ شیرازی: صحبت حکام ظلمت شب یلداست. نور ز خورشید جوی بو که برآید.
سهراب سپهری: غمی از عشق دربارهٔ شب یلدا. دختر شبهای سرد ماه دی/خو گرفت با شعر تو در ماه دی/
حرف دل را از دلت تو پس زدی/ غم به روی غم، غمی را پس زدی/ من به دنیای تو مجذوبم هنوز/ به دیار قلب تو، حس دارم هنوز/
شعر اوحدی مراغه ای برای شب یلدا: صحبت حکام ، ظلمت شب یلداست / نور ز خورشید خواه، بو که برآید
شب یلدا حافظ: با زلف تو قصه ایست ما را مشکل / همچون شب یلدا به درازی مشهور
شب یلدا عبید زاکانی. شب یلداست هر تاری ز مویت، وین عجب کاری/ که من روزی نمیبینم، خود این شبهای یلدا را
شب یلدا فیض کاشانی: شام هجران تو تشریف به هرجا ببرد / در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
وحشی بافقی: آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن. / صد شب یلداست در هر گوشهٔ زندان مرا
عرفی شیرازی برای شب یلدا. من از روز جزا واقف نبودم / شب یلدای هجران آفریدند
فروغی بسطامی. هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک. / کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
خواجوی کرمانی. هنوز با همه دردم امید درمان است / که آخری بود آخر شبان یلدا را
سعدی: بر رخ تو کآفت جان من است / از شب یلدا سپه آوردهای!
امیرخسرو دهلوی. بر من و یاران شب یلدا گذشت/ بس که ز زلف تو سخن رفت دوش
قاآنی:دور است کاروان سحر زینجا / شمعی بباید این شب یلدا را
«یلدا» را زنده نگه داریم:
«یلدا» میراثی از فرهنگ چند هزار ساله ی ماست. اگر چه امروز زندگی صنعتی و گذشت هزاران سال، بسیاری از این آئین های ملی و مذهبی، به دست فراموشی سپرده شده امّا از آنجا که یلدا بر آئین باستانی، باوری از اعتقادات دینی در آن نهفته، همچنان بعد از نوروز مهمترین آئین کهن ایرانی است. یلدا را باید شب شکرگزاری دانست و در حفظ این آئین ملی، اعتقادی برای انتقال فرهنگ اصیل ایرانی و آذربایجانی به عنوان میراث داران فرهنگ این مرز و بوم کوشید.