آذرقلم: اوریانا فالاچی با عنوان روزنامهنگاری حرفهای، جسور و پویا شناخته میشود که توانست با مصاحبههای جنجالی خود با سیاستمداران بزرگ جهان از وقایع مهم تاریخی و سیاسی پرده بردارد. چنانچه گفتوگوهای او با محمدرضا پهلوی، امام خمینی (ره) و یاسر عرفات از جمله بهترین گفتوگوهای تاریخ مطبوعات جهان شناخته شد.
به گزارش آذرقلم، جنجال و جنگآفرینی در نوشتار اوریانا فالاچی سبب شده بود تا همگان او را بهعنوان خبرنگار جنگ بشناسند. شاید سرنوشت از همان آغاز او را همراه و همزاد جنگ زاده بود. اوریانا فالاچی در ژوئن ۱۹۳۰ میلادی همزمان با فرمانروایی موسولینی در ایتالیا به دنیا آمد. فالاچی با شروع جنگ جهانی دوم به این نتیجه رسید که جسارت حضور در مناطق جنگ خیز و آشوب زده دنیا را دارد و اینگونه بهعنوان خبرنگار جنگ فعالیت خود را آغاز کرد. دهه ۶۰ میلادی در اوج بحران جنگ ویتنام، مدت کوتاهی در ویتنام زندگی کرد و در همانجا زندگی جنگ و دیگر هیچ را نوشت. این کتاب کولهباری از تجربههای او در این جنگ بود که یکی از معروفترین و بهترین آثار فالاچی به شمار میرود که در ایران نیز چاپ شد. پس از این دوره اوریانا تصمیم می گیرد که با شخصیتهای مهم و شناخته سیاسی جهان همچون محمدرضا پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، امام خمینی(ره)، ایندیرا گاندی، معمر قذافی، هنری کیسینجر، جرج حبش، اسقف مایکل موسکویس، ملک حسین، ژنرال جیاپ، ویلیام کلبی، باندارانیکه و نورودوم سیهانوک به مصاحبه بپردازد. فالاچی در مورد این مصاحبهها میگوید: من تنها به ذکر سوالاتی میپردازم که دیگران جسارت طرحش را ندارند. ضمنا در گفتوگو با رهبران سیاسی، من تنها مصاحبهگر نیستم بلکه مورخ هم هستم که بخشی از تاریخ را مینویسم. فهمیدم کسانی که سرنوشت ما را تعیین میکنند، در حقیقت بهتر و نه حتی با هوشتر، قویتر یا روشنتر از ما نیستند، فقط شاید جسورتر و با همتتر از ما باشند.
******
اوریانا فالاچی برای مصاحبه با امام خمینی(ره) ۱۰ روز انتظار کشید تا امام (ره) درخواست او را بپذیرد. او که در این دیدار چادر به سر کرده بود چنان تحت تأثیر امام (ره) قرار گرفت که خطاب به ایشان گفت: شما مطمئن باشید من تمام تبلیغاتی را که علیه شما میکنند بر هم میزنم.
فالاچی درباره این مصاحبه دو بار توضیح داده است؛ ابتدا در لید چاپ نخست مصاحبه که در تایمز ۷ اکتبر ۱۹۷۹ میلادی چاپ شد. اوریانا در مقدمه تایمز آورد: از همان لحظه اول فهمیدم فضا آنطور نیست که فکر میکردم. من شاید تحت تأثیر فضای ساده خانه آیتالله که در یک کوچه خاکی واقع شده بود قرار داشتم… در این مصاحبه، آیتالله خمینی نه بستن روزنامه آیندگان را تکذیب کرد، نه اعدامها را و نه محدودیتهای حرکت کمونیستها را. او با تمام مصاحبهشوندگان قبلی فرق داشت.
فالاچی سالها بعد در دیداری که مارگارت تالبوت، ستوننویس نیویورک، با او داشت، توضیحاتی داد که در شماره پنجم ژوئن ۲۰۰۶ نیویورکر چاپ شد. فالاچی اینطور تعریف کرده که ضمن مصاحبه با رسیدن به بحث حجاب اسلامی و چادر و اصرار من، امام (ره) جواب داده که حجاب مانع فعالیت زنان نیست و ما اجباری در کار نداریم. فالاچی هم شیطنت می کند و چادر را بر می دارد. امام (ره) بلافاصله اتاق را ترک میکند. او میگوید: آیتالله با چنان سرعتی از اتاق خارج شد که برای مردی با آن سن و سال غیر قابل تصور بود. سه روز بعد، فالاچی موفق میشود دوباره پیش امام(ره) برود. احمد خمینی، فرزند امام (ره)، به او میگوید دیگر حرفی از چادر نزند تا امام عصبانی نشود اما او بهمحض روبهرو شدن با امام حرف چادر را به میان میکشد و میگوید: آیتالله خمینی اول ساکت مرا نگاه کرد، بعد سایه لبخندی پیدا شد و بعد قشنگ خندید. بعدا احمد خمینی به من گفت تا حالا هیچ کس نتوانسته بود پدرم را اینطور بخنداند.
این روزنامهنگار ایتالیایی می گوید تصویرش از امام (ره) چیزی شبیه به مجسمه میکلآنژ است. او در یادداشتهای مینویسد: آیتالله خمینی (ره) خوشقیافهترین پیرمردی بود که در عمرم دیدهام. زمین تا آسمان با دیگر رهبران خاورمیانه که مثل عروسکهای خیمهشببازی بودند فرق داشت. [امام] خمینی (ره) چیزی مثل پاپ یا یک سلطان مقتدر بود، یک رهبر واقعی که مردم ایران بیش از اندازه او را دوست داشتند. در حد یک پیامبر یا از آن بالاتر، در اندازه یک خدا.
فالاچی همچنین در مصاحبه و دیدار با امام خمینی (ره) درباره دیدگاههای ایشان در ارتباط با مسایل مختلف ایران و جهان پرسیده است. او سخنانش را با تسلیت به امام (ره) در خصوص درگذشت آیتالله طالقانی آغاز میکند.
او از امام خمینی (ره) میپرسد: ایران در دست شماست و حرفهای شما کاملًا مورد قبول است و حرفهای شما قانون میشود در این کشور و حالت اجرایی پیدا میکند. در مملکت بعضیها هستند که فکر میکنند در این کشور آزادی نیست. حضرتتان چه میفرمایید؟ امام در پاسخ به او میگوید: بگویید که ایران در دست من نیست، در دست ملت است و ملت هم کسی که خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد با آزادی مطلق، به او ممکن است رو بیاورد و شما ملاحظه کردید در فوت آقای طالقانی سرنیزهای نبود، زوری نبود، مردم با آزادی ریختند در خیابانها و همه ایران منقلب شد. این است که آزادی بدون قانون وجود داشته باشد، آن آزادی نیست. منتها آزادی است که مردم روی محبت و عشقشان و روی یک مبادی و مبادی الهی به بعضی اشخاص که اینها را میشناختند به اینکه الهی هستند روی میآورند و این آزادگی است.
فالاچی در سوالی دیگر میپرسد با این ترتیب که حضرت امام (ره) میشود بیان کنید که این ملت برای آزادی مبارزه کرده یا برای اسلام؟ امام خمینی (ره) پاسخ میدهند؟ برای اسلام جنگیده، لکن محتوای اسلام همه آن معانی است که در عالم به خیال خودشان بوده که میگویند دموکراسی. اسلام همه این واقعیتها را دارد و ملت ما هم برای همه این واقعیات جنگیدهاند و لکن در رأسش خود اسلام است و اسلام همه این را دارد.
اوریانا فالاچی در خصوص قیافه و ظاهر امام خمینی (ره) از وی میپرسد: من در قیافه شما نگاه میکنم که یک قیافه آرام، طبیعی و نرم است. اما دنیا یک قیافهای از شما، قیافه سخت، خشن، ترسناکی درست کرده. آیا این قیافهای که از شما ساختهاند برای شما رنجآور نیست. شما را دیکتاتور جدید ایران میخوانند، این شما را ناراحت نمیکند؟ امام (ره) اینگونه به او پاسخ میدهند؟ از یک جهت البته ناراحتی دارد و آن اینکه دشمنهای ما چقدر بر خلاف انسانیت عمل میکنند. ما متأسفیم که یک طایفهای این قدر بر خلاف انسانیت، بر خلاف انصاف رفتار کند. از این جهت البته ناراحتی دارد. ما بهحسب تعالیم اسلام برای عیبهایی که در بشر هست، باید متأثر باشیم و از جهتی به نظر ما اهمیتی خیلی ندارد. برای اینکه ما یک راه حقی میرویم و البته در یک راه حقی که در مقابل ابرقدرتهاست، مقابل با منافع بزرگ یک کشورهایی است که میخواهند اینها را بخورند و ببرند و من نمیتوانم متوقع باشم که آنها بنشینند و نگاه بکنند. ما نگذاریم کارهایشان را بکنند…
نظرات