- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

ثروت مردم را به خودشان برگردانیم، بی منت!

[vc_row][vc_column][vc_column_text]آذرقلم: فرمانده نظامی و عالی ترین مقام اجرایی دیروز، امروز در کسوت یک قانون گذار و مقیم قوه تقنینی کشور مثل همیشه با خوشرویی به سوالات ما در خصوص محورها و موانع توسعه استان آذربایجان شرقی پاسخ داد.
به گزارش آذرقلم، به دعوت نصرنیوز (از رسانه های تاثیرگذار استان)، میزگردی با حضور دکتر علیرضا بیگی در خصوص محورهای توسعه آذربایجان و موانع پیش روی آن برگزار شد. این میزگرد تخصصی، حول مباحث مختلفی شکل گرفت هر چند که گاهی کثرت محورهای بحث سبب شد بیگی از کنار برخی مباحث انتقادی که بیشتر به عملکرد مدیران گذشته و فعلی استان مربوط می شد عبور کند!
گفتگوی ما در نهایت به اقدامات تحریک کننده و سیاسی امریکا در منطقه، رویکرد روسیه در جنگ اوکراین و حتی برخی اعتراضات صنفی در تبریز منتهی شد. هر چند که این بحث ها از محور میزگرد ما به دور بود اما موضع استاندار پیشین آذربایجان شرقی و نماینده مجلس به این قضایا جالب بود. نماینده ای که مدت هاست از حلقه این طیف سیاسی جدا گشته است. برای اینکه مواضع و دیدگاه های او نسبت به برخی جریانات سیاسی و رویدادهای کشور از جمله، اعتراض به عملکرد شورای نگهبان، دخالت برخی نظامیان در سیاست، اعتراض به عملکرد وزیر کشور در حادثه آبان 1398 و تلاش برای ابطال قراردادهای ماشین سازی، کشت و صنعت مغان، هپکوی اراک و …او را از بقیه اصولگرایان و تفکرات حاکم بر این جریان سیاسی جدا می سازد.
ضمن سپاس از این حرکت فرهنگی و نوآورانه همکاران مطبوعاتی نصر و به ویژه آقای کریمزاد شریفی بخشی از گفتگوهای انجام شده را با هم می خوانیم:


****
به عنوان اولین سوال، به نظر شما نقش رسانه ها در توسعه نواحی و استان ها چقدر اهمیت دارد؟
رسالت رسانه ، آگاهی بخشی است. رسانه ها در کنار تاثیرگذاری خود می تواند این اعتبار را به پول تبدیل کند و بدین ترتیب پشتوانه اقتصادی خود را تقویت کند. در کنار همه این فرصت ها، تهدیدها و تحدیدهای مطبوعات و رسانه ها هم در این راستا خیلی زیاد است.
در این بین باید اذعان داشت که موفقیت یک رسانه بدون سوگیری سیاسی امری محال و غیرممکن است.
فرآیند دموکراسی و دست یافتن به توسعه همگون و متوازن هم نیازمند بازوی اطلاع رسانی قدرتمندی به نام رسانه است.

نقش تحزب در توسعه را تا چه میزان مهم می دانید؟ اصولا چرا حزب گرایی در سطح استان ما به توفیقی دست پیدا نکرد؟
فرآیند دموکراسی در جل جامعه ما ناقص است. تنها به استان ما محدود نمی شود. و این امر هم از نبود احزاب و تشکل های ریشه دار سیاسی و اجتماعی ناشی می شود. شاید وزارت کشور از نظر اعداد و آمار اعلام کند که تعداد زیادی حزب در کشور ما فعالیت می کنند اما مساله این است که این حزب های یک شبه، موقت هستند و اصالت ندارند. . حزب داریم اما احزابی که پشتوانه مردمی و گروهی ندارند. آنها تنها در ایام انتخابات به سطح افکار عمومی می آیند و بعد از انتخابات به خاموشی می روند. در همان دوره انتخابات هم، هرگز پاسخگوی عملکرد چهار ساله قبلی خود و نماینده منتخب خود نیستند. با این رویکرد دیگر نمی توان انتظار داشت که مردم به احزاب و اصل تحزب روی خوش نشان دهند. اگر ساختار جامعه ما به گونه ای شکل بگیرد که بتوان به احزاب ریشه دار نقش بدهیم، مسئولیت معرفی، تبلیغات و همکاری با نماینده یا رییس جمهور را به این احزاب بدهیم قطعا در مورد عملکرد حزب و نماینده منتخب خودشان هم باید پاسخگو باشند. در همین رابطه نیازمند طراحی نرم افزارهای خاص هستیم.

شما مشکل اصلی ساختار سیاسی مان را در راه توسعه سیاسی در چه می دانید؟
مشکل اصلی ما این است که ما به مردم نقشی قائل نیستیم. در نتیجه شکنندگی و رانت جویی هم زیاد می شود. همین امر سبب می شود منافع مردم با با دولت در تزاحم قرار می گیرد. به عنوان مثال بخش خصوصی را در تقابل با منافع دولت می بینیم. در نتیجه جریان اقتصادی که از دولت سرچشمه می گیرد برای بخش خصوصی ایجاد تزاحم می کند. همین بخش خصوصی فعالیت دولت و قوانین آن را در تقابل با خود و به عنوان رقیب می بیند. . اگر می خواهیم بار دیگر به ریل توسعه برگردیم باید به مردم و بخش خصوصی سهم و نقش بدهیم.

می توانید مثال شفاف تری بزنید؟
نمونه بارز این تقابل را که همه ما به آن عادت کرده ایم و همیشه هم نقل محافل است خودروسازی است و عرضه خودرویی به نام پراید که نماد انحصار در فعالیت تولیدی و اقتصادی است. انحصار سبب شده که خودروی بی کیفیتی مانند پراید به سطح جاده های ما تحمیل شود. همین انحصار سبب می شود که به ارگان ها و دستگاه های ناظری مانند محیط زیست، راهنمایی و رانندگی بانکها، استانداردو … دستور داده شود که از کنار معایب و نقایص این عزیز دردانه دولتی چشم پوشی کنند آن هم به چه بهایی؟! در سایه چنین انحصار قدرتمند و دستوری مگر بنگاه اقتصادی دیگری می تواند شکل بگیرد که هم خودروی با کیفیت تولید کند و هم با قیمت مناسب و رقابتی وارد عرصه شود؟
نمونه دیگر این نگاه دستوری و انحصارگرایی را می توان در قضیه بورس مشاهده کرد. ابتدا دولت مردم را به بورس دعوت می کند و سرمایه های خرد و کلان آنها را جذب می کند با وعده های رنگی. 400 هزار میلیارد تومان در بورس سرمایه مردم بی نوا جمع شد رقم باور نکردنی که تقریبا یک دوم بودجه کل کشور است. اما به فاصله 20 روز یکی پیدا شده و گفت: این همه سرمایه به هوا رفت! چون اقتصاد دولتی آخر و عاقبتی بهتر از این پیدا نمی کند. انحصار کمر اقتصاد ما را شکسته است. غل و زنجیری است که به پای توسعه بسته شده است.

شما تا چه اندازه با این ذهنیت که دولت های مرکزی مخالف توسعه آذربایجان هستند موافق هستید؟
مرزی بودن استان از جمله ملاحظات به شمار می رود ولی همه آن نیست. بر همین اساس نگاه دولت های مرکزی به استان ما در طی ادوار تاریخی گذشته و حال توام با احتیاط بوده است. به خاطر احتمال تهدیدهای خارجی و حمله کشورهای همسایه و از دست رفتن امکانات و سرمایه ها.

آیا این استراتژی در دوران استانداری شما هم حاکم بود؟
کم و بیش بله. در شاکله دیوانسالاری کشور این نگاه وجود داشته و دارد و محدود به دولت خاصی نمی شود اما تلاش بر این بود که امکان تصمیم گیری موثر مبتنی بر برجسته شدن آذربایجان شرقی به ویژه تبریز فراهم شود.
ما تلاش می کردیم با تاکتیک های نوین، آن را کم اثر کنیم. مطرح شدن تبریز به عنوان نخستین پایتخت شیعی جهان با نپاه برجسته کردن تبریز در جغرافیای ایران و منطقه صورت گرفت و دولت آقای احمدی نژاد هم نشان داد از این مهم باکی ندارد. او تبریز را حلقه وصل جمهوری اسلامی ایران با قفقاز، روسیه و ترکیه تعریف کرد و بر همین اساس به حکمران محلی اختیارات قابل توجهی برای تحقق این مهم بخشید. چون می خواستیم به ارتباطات بین المللی محوریت بدهیم تا نگاه و ذهنیت به تبریز فارغ از موضوع حاشیه ای به نام قومیت گرایی شکل بگیرد. در همین راستا روابط مان با برخی کشورهای مهم منطقه تقویت شد. این برنامه های ما تا جایی پیش رفت که حتی در انتصاب سفرای ایران در کشورهای ارمنستان، جمهوری آذربایجان و ترکیه و گرجستان حتما نظر استانداری آذربایجان شرقی لحاظ می شد.

مگر الان این طور نیست؟
نه ، نیست.

علت این مشکل را در چه می بینید؟
مشکل اصلی ما توسعه سیاسی است. اساسا با بازگشت ثروت و قدرت و دارایی های ملی به مردم واهمه داریم. این ثروت را باید به خود مردم برگردانیم. بر سر مردم هم به خاطر اعطای این حق قانونی شان منت نگذاریم. ایمان داشته باشیم که مردم بهتر از ما بر ثروت و دارایی های خودشان نظارت و مدیریت می کنند.

پس چرا در زمانی که شما یکی از ارکان قدرت و تصمیم گیری بودید در دولت آقای احمدی نژاد، این ایده اجرا نشد؟
چرا اجرا شد. هدفمندی یارانه ها اول بار در دولت احمدی نژاد اجرا شد. توزیع سهام عدالت، مسکن مهر، بیمه کارگران و قالیبافان و ده ها طرح و برنامه دیگر با همان هدف واگذاری ثروت مردم به خودشان اجرا شد. آیا امروز این اتفاق می افتد؟

 

مگر هوشمند سازی و هدفمند سازی یارانه ها که توسط دولت رئیسی اجرا می شود در راستای همان برنامه های توزیع ثروت دولت احمدی نژاد نیست؟
نه نیست.
شفاف تر بگویم. اگر دولت آقای رئیسی راه و چاره دیگری داشت این طرح را اجرا نمی کرد! تمام تلاش دولت بر این است که تراز بودجه دولت برقرار شود و هزینه و درآمد باهم بخوانند.

برگردیم به بحث اصلی خودمان در مورد علل توسعه نیافتگی استان مان. همان طور که شما هم تصدیق می کنید یکی از شاخص های توسعه، مربوط به سرمایه های انسانی است. متاسفانه در طی سال های اخیر ما با موج مهاجرت نخبگان از استان روبرو هستیم به مقصد کشورهای خارجی و یا حداقل شهرهای بزرگ دیگر ایران. این نخبگان ثروت و سیاست و اندیشه، جامعه علمی و پویا و کارآفرین ما را از درون تهی می کند و می تواند آینده استان ما را تهدید کند. نظر شما در این رابطه چیست؟
ما با موج گسترده مهاجرت فرهیختگان مواجهیم. چون نمی توانیم نسل فرهیخته و تحصیل کرده مان را جذب کنیم. کدام مگا پروژه ما می توانند این نسل فرهیخته را جذب کنند؟ نه تنها در استان ما که در کل کشور هم توان و ظرفیت جذب نیروهای متخصص و تحصیل کرده در مگاپروژه ها را نداریم. این مشکل اما محدود به استان ما نیست و برای همه جای کشور مصداق دارد. باید قبول کنیم که توسعه دئر گرو مشارکت تک تک اعضای جامعه است. همه مردم باید در ثروت و قدرت باهم مشارکت کنند. توسعه بدون حضور همه سلایق و تفکرات محقق نمی شود. در این رابطه حتی باید جاذبه ما چنان قوی عمل کند که بتوانیم سرمایه های فکری و مادی سایر کشورها را هم جذب کنیم. باید همه قبول کنیم که مسیر توسعه ما از میان مردم می گذرد.
وقتی مالباختگان جلوی بانک مرکزی تجمع اعتراضی برگزار می کنند و پیگیر پول های از دست رفته خودشان در بانک ها و بورس و موسسات اعتباری و … هستند چگونه می توان سرمایه گذار خارجی را به سرمایه گذاری در این کشور توجیه و قانع کرد؟!

نقش مدیریت در توسعه و به طور کلی وضعیت انتصابات استان را در طی سال های اخیر چگونه ارزیابی می کنید؟
وقتی دولت ترجیح می دهد انتصاباتش را با رای و نظر نمایندگان انجام دهد نتیجه اش بهتر از این نمی شود. چون دولت، خودش را محتاج مردم نمی بیند بنابراین تلاش می کند به جای جلب رای و نظر مردم، رای و نظر نمایندگان را لحاظ کند تا فردا هم مسئولیت برخی عملکردهای ضعیف مدیران را گردن نمایندگان بیندازد. بدیهی است توسعه با مدیران ضعیف و انتصابات سفارشی محقق نمی شود. دولت نباید اجازه دهد پروسه انتصابات به این سمت و سو برود. افت جایگاه مدیریتی را هم باید در همین قضیه عدم توجه به شایسته سالاری جستجو کرد.تصاویر | نخستین نشست «مسیر توسعه» با حضور بیگی

یکی دیگر از شاخص های توسعه و جذب سرمایه گذاران خارجی، برندسازی و دهنیت بخشی به مخاطبان خارجی است. در همین رابطه شما ظرفیت قدرتمندی مانند باشگاه تراکتور و برندسازی تیم فوتبال تراکتور را با آن خیل عظیم هواداران اش چطور می بینید؟ آیا این برند می تواند در مسیر توسعه استان ما ایفای نقش کند؟
تیم فوتبال بخشی از پازل توسعه است. همانطور که می دانید دنیا دو ادبیات را بیشتر و بهتر درک می کند: موسیقی و ورزش!
ما می توانیم تیم فوتبال را به عنوان یک پل ارتباطی در مسیر توسعه اقتصادی و انسانی استان در نظر بگیریم. نگاه مان را باید به این موضوع اصلاح کرده و این برند را به عنوان نماد دلبستگی مردم شهر و استانمان به جهان نشان دهیم. وقتی ما اجلاس سرمایه گذاری کشورهای خارجی در تبریز را برگزار می کنیم چه ایرادی دارد که یکی از مسابقات مهم این تیم را هم همزمان با این همایش در تبریز برگزار کنیم تا سفرای کشورهای خارجی با تعصب و وحدت و غیرت هواداران فوتبال نسبت به شهر خودشان آشنا شوند. آنها وقتی می بینند صدهزار هوادار فریاد شور و شوق سر می دهند، در یک برنامه پیاده روی خانوادگی حضور فعالانه ای دارند اینها می تواند دید و ذهنیت سرمایه گذار خارجی را نسبت به استان ما تغییر دهد. اینها در کنار هم می تواند تصویر آینده استان ما را زیباتر و امیدوارانه تر ترسیم کند.

یعنی شما نگاه امنیتی به این موضوع را نفی می کنید؟
دقیقا! وقتی نگاه ما به این پدیده اجتماعی و ورزشی و فرهنگی، سلبی و امنیتی باشد دیگر نمی توان از شور و حال آن صحبت کرد. حاکمیت مرکزی باید همه را به یک چشم ببیند و همه را برای رسیدن به یک هدف بسیج کند. یادم می آید در دوران استانداری بنده در یکی از دیدارهای مهم و حساس تراکتور در تبریز، که مرکز نگران برخی تحرکات و تنش ها بود بنده خودم پای کار آمدم دست پسرم را گرفتم و رفتم ورزشگاه. جایزه دادم به برخی برنده ها و اجازه دخالت نیروهای انتظامی را ندادم. چون مطمئن بودم که ورود این نیروها می تواند قضیه را بغرنج تر کند. با این جوانان پرشور باید با زبان خودشان حرف زد. وقتی هدف همه ما یکی است چرا باید بر روی اختلافات کوچک پافشاری کنیم؟ باید قبول کنیم که سیاست علم تاثیرگذاری بر رفتار مخاطبان است. باید به مردم مان نشان دهیم که منفعت عمومی ما چیست. وقتی از توجیه و تبیین این موضوع به مردم مان عاجز و غافل هستیم در نتیجه نمی توانیم بر رفتار ثانویه انها هم تاثیر بگذاریم. در قضیه اخیر دیدار تراکتور و پرسپولیس هم نمونه آن را دیدیم که در نهایت به زیان تبریز و تراکتور و هواداران مان تمام شد.

 

شما تا چه اندازه به نقش دیپلماسی شهری و زیرمجموعه های مانند خواهرخواندگی شهرها در توسعه استان معتقد هستید؟
به نظرم در کنار توجه به دیپلماسی عمومی با رویکرد عام آن، به پارادیپلماسی و از جمله دیپلماسی شهری هم توجه داشت. شاید این رویکرد چندان در کشور ما مرسوم نباشد و کمتر مورد اقبال مرکز قرار گیرد اما ایمان دارم که این نوع دیپلماسی می تواند نقش عمده ای در توسعه استانی به ویژه در شهرهای مرزی داشته باشد.

به عنوان آخرین سوال، در یک عبارت خلاصه، علت اصلی عدم توسعه پذیری استان و یا کمتر توسعه یافتگی استان را در چه می دانید؟
به نظرم عدم باور مردم مانع اصلی توسعه است. ربطی هم به دولت های مختلف ندارد!

ممنونم که در این میزگرد و مصاحبه شرکت کردید.
من هم از شما سپاسگذارم و امیدوارم با تلاش و همکاری اصحاب رسانه، مردم، فرهیختگان، نخبگان و برنامه ریزان و مدیران استان شاهد روند رو به رشد و توسعه بیش از پیش استان مان باشیم.

گفتگو از: محمد امین خوش نیت[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]