- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

هم پیاز را می خوریم، هم فلک می شویم و هم جریمه را می دهیم!

[vc_row][vc_column][vc_column_text]یادداشت روز: محمد امین خوش نیت
آذرقلم: رهگذری بر سر پیاز و پیازکاری با کشاورز زحمتکشی بحث می‌کرد. و در نهایت کار آنها به نزاع کشید و مرد رهگذر، با لگدمال کردن محصول کشاورز، خسارت سنگینی به وی وارد کرد. در نهایت کار آنها به محکمه و قاضی کشید.
قاضی بعد از شنیدن حرف‌های آن دو، حق را به کشاورز داد و به مرد رهگذر گفت: تو در این دعوا به محصول این کشاورز خسارت وارد کردی. حالا باید برای جلب رضایت او پولی به عنوان جریمه به او بدهی.
مرد رهگذر که آدم خسیسی بود، قبول نکرد. قاضی گفت: با این حساب یا باید چوب بخوری یا یک کیسه پیاز بخوری! انتخاب نوع مجازات با خود تو»
رهگذر کمی فکر کرد و دید که نمی‌خواهد پول بدهد. چوب خوردن و فلک شدن هم درد دارد. این شد که راضی شد تا پیاز را بخورد.
قاضی دستور داد، کیسه پیازی آوردند. مرد محکوم هنوز دو سه پیاز نخورده بود که حالش بد شد و گفت: «چوبم بزنید. حاضرم چوب بخورم اما پیاز نخورم.»
قاضی دستور داد، چوب و فلک آوردند. هنوز ده ضربه به کف پایش نخورده بود که داد و هوار به پا کرد و فریاد زد: «دست نگه دارید دست نگه دارید. پول می‌دهم. پول می‌دهم.»
رهگذر خسیس مجبور شد مقداری پول به کشاورز بدهد و رضایت او را به دست آورد.
اطرافیان که حال او را دیدند خندیدند و گفتند: «اگر خسیس نبود این جور نمی‌شد اما حالا هم پیاز را خورد، هم فلک شد و هم پول داد.»
اکنون ماجرای سیاست گذاری و تصمیم گیری مسئولان ما در دولت و استانداری ها حکایت همین مرد خسیس شده است. هر روز دستورالعملی صادر می کنند تا در نهایت، جام زهر تعطیلی کل شهر و ادارات و سازمان ها را گردن نگیرند. آنها خودشان در قلعه های نفوذناپذیر اسکان یافته و به صدور بخشنامه ها مشغولند و با ارباب رجوع، مبتلایان و سایر شهروندان ارتباط ندارند تا مبادا بر نگین انگشتر آنها خطی نیفتد. تازه اگر خدای ناکرده، و به احتمال یک در یک میلیونم! مبتلا شدند بهترین و پیشرفته ترین امکانات و تجهیزات پزشکی و درمانی در اختیار آنهاست تا بعد از یک استراحت دو هفته ای و قرنطینه دل بخواهی! بار دیگر بر سر اتاق های ایزوله خود حاضر شده و در را بر روی همان پاشنه صدور بخشنامه های آبکی! بچرخانند.
یک روز، تصمیم بر تعطیلی زودهنگام مغازه ها می گیرند، یک روز نوبت کاری و شیفت بندی راه می اندازند و روز دیگر، کاهش ساعات اداری، اجباری شدن ماسک، جریمه خودروها، تنبیه و توبیخ شهروندان و …! اینها حکایت همان پیاز خوردن ها و شلاق خوردن هاست تا در نهایت با شکست همه تصمیمات بی برنامه، مطالعه نشده و آبکی، به همان داروی قطعی و موثر (تعطیلی کل شهر) تن دهیم.
آقای استاندار! همان داروی تلخ «تعطیلی فراگیر» را همین امروز سر بکشید که فردا خیلی دیر است.
نگذارید که نوشدارو، بعد از مرگ سهراب به بالین مردم خسته و بیمار برسد. همین امروز …لطفا![/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]