- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

بوی پول و افتخار پوشالی

یادداشت ورزشی: جهانبخش احمدیان

آذرقلم: از زمان حضور جدی محمدرضا زنوزی در عرصه فوتبال و هزینه کرد اصولی برای تراکتورسازی،خیلی از افراد دندان طمع برای منابع مالی تراکتور تیز کرده اند تا شاید سهمی از این سفره خصوصی لیگ برتر ببرند. برخی از این افراد در کسوت هنرمند و نویسنده و با ژستی منورالفکرانه، یاد کم و کاستی های جامعه اعم از اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی افتاده اند. انگار تا قبل از ورود زنوزی، این جامعه کم و کاستی نداشت و مدینه ای فاضله بود. این افراد منورالفکر در برابر ریخت و پاشهای فوتبال دولتی مخصوصا در تهران روزه سکوت گرفته بودند و شاید هم جرأت پرداخت به آن را نداشتند. حال که بخش خصوصی قدرتمندی وارد عرصه فوتبال تبریز و آذربایجان شده است، زبان باز کرده اند تا طلبی را که از دولت دارند، از کیسه این بخش مطالبه کنند.
برخی هم هستند که تا همین چند وقت پیش در لباس متفاوت هواداری، نقش عمده ای در بزرگ کردن بازیکنان و یا دیپورت سرمربیان داشته و به اسم هواداری از تراکتور، جیب خودشان را پر می کردند. مصاحبه های بازیکنان و قرص های اعصابی که کمالوند از دست برخی از این افراد خورده بود، گواه این مطلب است. امروز که این افراد دستشان از این بازیکن سالاری و مربی پروری کوتاه شده اند، خود به چند دسته تقسیم شده اند که هر کدام از آنها سکویی را قرق کرده و می خواهند با زبان معمول خودشان برای باشگاه خط و نشان کشیده تا جایگاهشان را در باشگاه پس بگیرند و دوباره روز از نو و روزی از نو!
یک عده دیگری نیز در تهران و تبریز هستند که می خواهند هزینه ساخت و ساز و تعمیر و نگهداری ورزشگاه هایی که از عهد بوق باقی مانده است، از جیب زنوزی کش بروند. یعنی  قصد دارند هزینه تعمیر یک استادیوم درب و داغون و فسیل را به بهانه های واهی چون حضور هواداران تراکتور در آن قسمت ورزشگاه، از جیب زنوزی پرداخت کنند.
یک دسته دیگر هم هستند که تازه فیلشان یاد هندوستان کرده است و تا دیدند تنوز داغ است، گفتند نان را بچسبانیم و تراکتور را مجبور به جلب رضایت باشگاهی بکنیم که بازیکنانش با میل خودشان سرباز شده اند. طرف حساب این باشگاه معلوم الحال تراکتور نیست و خود بازیکن و سازمان نظام وظیفه ای است که کد سربازی این بازیکنان را به نام تراکتور زده است. اینکه تراکتور بازیکنان این تیم را اغوا کرده است که سرباز شده و به این تیم بیایند، ادعایی بیش نیست و کمیته تعیین وضعیت بایستی استقلال خود را در این زمینه حفظ کند. بازیکنی خواسته سرباز شود، کد سربازی او به نام تراکتور صادر شده است، این وسط چرا باید تراکتور به دنبال جلب رضایت باشگاه مذکور باشد؟
تمام این مسائل فوق تنها یک دلیل دارد و آن این است که بوی پول به مشام این افراد خورده است. دیدند که زنوزی برای تراکتور همه کار می کند، گفتند لقمه ای از این سفره پهن شده خصوصی برداریم.

ادعاهای کذب سپاهان

یک مسئله دیگر این روزها در فضای مجازی و بیانیه مدیرعامل باشگاه سپاهان به چشم می خورد و آن صحبت از افتخار سپاهان و بی افتخاری تراکتور است.
اول از همه بایستی کلمه افتخار را برای ایشان معنی کنیم که افتخار واقعا چیست؟ هزینه کرد خارج از عرف و قانون برای یکی دو تیم خاص افتخار است؟ یا به کار گیری لطایف الحیلی برای کسب یک جام فلزی؟! چرا نمی گویید چگونه این افتخارات را به دست آورده اید؟!
بر هر فوتبالی و غیر فوتبالی واضح و مبرهن است که این افتخارات چگونه به دست آمده است، حتی آخرین افتخارتان که با بی شرمی تمام حق تراکتور را خوردید، چنان گند کار بالا زد که عادل فردوسی پور را هم مجبور به واکنش کرد.
یا روزنامه هایی که نتوانستند این حقیقت را کتمان کنند و تیتر زدند که ( حق تراکتور در دستان سپاهان )
این موارد افتخارات باشگاه شما در طول ادوار لیگ برتر است. وجدان بیدار می خواهد تا تمامی اتفاقات فصول مختلف لیگ را بررسی کرده و با صدای رسا، چگونگی کسب این افتخارات پوشالی را جار بزند.  آقای تابش، این افتخاراتی که شما بر سینه می زنید، همگی پوشالی هستند. ارزش فوتبالی ندارند.
ولی افتخار واقعی از آن تراکتوری است که میلیونها هوادار در سرتاسر کشور دارد. هیچ شهری نیست که تراکتور در آن حداقل 1000 هوادار به استادیوم نیاورده باشد.
افتخار واقعی از آن تراکتوری است که 100 هزار نفر باخت آن را تماشا می کنند و کوچکترین بی احترامی به تیم و بازیکنان نمی کنند که هیچ، بلکه هر دو تیم را تشویق می کنند.
افتخار واقعی از آن استقلال خوزستان است که با چند جوان گمنام و جویای نام، در برابر اربابان قدرت و ثروت لیگ برتر قد علم کرده و قهرمان لیگ شدند. بدون اینکه نفری در فدراسیون داشته باشند تا به قول معروف برایشان لابی کند!
فرق است بین افتخار ما و افتخار پوشالی شما!