- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

صدا و سیمای مرکز تبریز نیازمند تحول اساسی و تغییر رویکرد

یادداشت فرهنگی: محمد فرجپور باسمنجی

آذرقلم: بنای رادیو و تلویزیون آذربایجان در سال 1324 ه ش یعنی 5 سال بعد از تاسیس رادیو تهران در تبریز توسط حکومت یک ساله جعفر پیشه وری پایه ریزی شد و در واقع رادیو تبریز بعنوان دومین مرکز رادیویی ایران اکنون قدمتی بیش از 73 سال دارد که از رادیو بی بی سی فارسی که در سال 1329 ه ش راه اندازی شده نیز سابقه ای دیرینه دارد، تلویزیون تبریز نیز در اواخر دهه چهل بعد از تهران همزمان با چند شهر با افتتاح ساختمان عقاب شکل آن با حضور پهلوی دوم آغاز شد و در واقع رادیو و تلویزیون تبریز پس از تهران سال های سال در گذشته دومین مرکز مهم رسانه ای شنیداری و دیداری کشور به حساب می آمد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با تغییر رادیو و تلویزیون مرکز آذربایجان شرقی به صدا و سیما تغییرات عمده ای در حوزه های فنی، عمرانی و نیروی انسانی آن به وجود آمد و در اوایل انقلاب با پیش آمدن قضایای خلق مسلمان و اشغال آن توسط طرفداران مردمی آنها پر خبرسازترین مرکز استانی کشور تبدیل شد و هفته ها اخبار این مرکز در صدر رسانه های داخلی و خارجی قرار داشت.

با ختم این غائله و آغاز جنگ ده ها نفر از کادر این مرکز به صفوف رزمندگان پیوستند و در ثبت و ضبط بخشی از رشادت های آنان و پخش در شبکه های وقت ملی گوی سبقت را از سایر مراکز ربودند و در دهه اول و دوم انقلاب، صدا و سیمای مرکز آذربایجان شرقی بعد از شبکه های ملی در رتبه های ممتاز قرار داشت و برنامه سازی رادیویی آن رتبه اول مراکز رادیویی استانی کشور را به خود اختصاص می داد.

با آغاز راه اندازی شبکه های استانی در نیمه دوم دهه هفتاد و حاکم شدن مدیران کم انگیزه و غیر بومی راه اندازی شبکه استانی آذربایجان شرقی به تعویق افتاد و بالاخره با فشارهای مقامات محلی بالاخره شبکه استانی سهند به عنوان نهمین شبکه استانی آغاز به کار کرد و به دلیل تنگناها و سختگیری در جذب نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده و نبود مدیر پروری دوره ایستایی این مرکز نیز آغاز شد و رتبه های معمولا دومی این مرکز به رتبه های ششمی و هفتمی و حتی دو رقمی تنزل کرد.

با شدت گرفتن تقسیم بندی های جناحی و به ویژه تقسیم جناح ها به جناح اکثریت اصلاح طلب و اقلیت اصول گرا این مرکز نیز کاملا به دست جناح اصول گرا افتاد  طوری که افراد زیادی از اعضای جامعه اسلامی دانشگاه های استان بدون امتحان ورودی و واجد شرایط بودن به این مرکز منتقل شدند و مراحل گزینش و استخدام رسمی آنها حتی با نبود رشته های تخصصی مرتبط دستوری انجام شد و از آن زمان دوره افول این مرکز به اوج خود رسید و در چهار سال گذشته نیز با انتصاب یکی از افراد کاملا جناحی، غیر بومی و با تخصص اندک که هیچ سابقه مدیریتی در صدا و سیمای استان ها نداشت وضعیت تولید برنامه های رادیو و تلویزیون تحت تأثیر قرار گرفت. با اینکه در این دوره تعمیرات ساختمان ها و نوسازی محوطه ها و فضاهای سبز تا اندازه ای به خوبی توسعه یافت ولی متأسفانه از حضور بخش های خبری، تولیدی و رادیویی در شبکه های ملی کاسته شد طوری که افول رادیوی تبریز با نزدیک به هشت دهه فعالیت و با سابقه تر از رادیوهای فارسی زبان سخن پراکنی غربی به طور فاحشی به اوج خود رسید و رادیو تبریز از لحاظ برنامه سازی و ارزیابی های کیفی و کمی به رتبه های 24 کشوری تنزل یافت و متأسفانه این افت ها و عقب ماندگی ها در بخش های خبری رادیویی و تلویزیونی، برنامه ریزی، تحقیقات، آموزش و باشگاه رادیو تلوزیون کاملا مشهود است و رتبه های دو رقمی را در افول این واحد ها نظاره گر بودیم و مراکز کوچکی چون مهاباد، البرز، همدان و کرمانشاه در زمینه های فوق گوی سبقت را از مرکز درجه یک آذربایجان شرقی ربودند.

در این میان علاوه بر قصور مدیریتی، کم توجهی و بی توجهی مدیران رسانه ی ملی نیز به مرکز آذربایجان شرقی نمود عینی یافت و در این سال ها پرداخت های ناشیانه به مقوله دفاع مقدس، حضور کم رنگ در شبکه های ملی، افت تولید کیفی برنامه های رادیویی و تلویزیون، افت آموزش و برنامه ریزی و میدان دادن به برخی سازمان ها و نهادهای غیر مرتبط و حتی پایین آمدن تعامل سازمانی با مدیریت های بومی و کلان رسانه ای کاملا مشهود بود که همه این ها موجب مخاطب گریزی، ریزش مخاطب و روی آوری مخاطبان استانی به شبکه های کشورهای همسایه شده است که جای بحث و بررسی کارشناسی دارد.

اخیراً شاهد تغییرات مدیریتی در این مرکز بودیم و مدیر کل زنجان به تبریز منتقل شده است .

مدیرکل جدید که خود اهل غرب آذربایجان است شاید شناخت عمیقی از تبریز مرکز ثقل علم و تجارت و اقتصاد و فرهنگ و هنر ایران زمین نداشته باشد ولی وی بهتر می داند که تبریز کهن با تاریخ سراسر افتخار و گهربار خود پایتخت فرهنگ و هنر ایران زمین است و مرکز صدا و سیمای آن نیز باید در قواره آن باشد. اکنون نیز کارشناسان رسانه و پیشکسوتان و فعالان فرهنگی معتقدند نگاه فراجناحی مدیر کل جدید و به کارگیری همه نیرو های تخصصی بدون گرایشات سیاسی و جناحی و باز کردن درهای آن به روی متخصصان دانشگاهی از یک سو و تشکیل اتاق های فکر و گماردن مشاوران با تجربه و آگاه و از همه مهمتر تعامل با مدیریت کلان رسانه ملی و توجه به سه مقوله آموزش، برنامه ریزی و تحقیقات، التفات بیشتر به فولکولور و فرهنگ و زبان و ادبیات ترکی اذربایجانی و جذب نیروهای متخصص دانشگاه صدا وسیما و افزایش برنامه های مشارکتی و توجه به اقتصاد رسانه و پویایی همه و همه می تواند بخشی از نابسامانی ها و عقب ماندگی های این مرکز درجه یک کشوری را التیام بخشد. به احیاء بخشی از جایگاه تنزل یافته آن کمک شایان نماید و از افت مخاطب و مخاطب گریزی و جولان شبکه های رادیویی و تلویزیونی کشور های همسایه بکاه.

در این میان جذب اعتبارات ملی سازمان صدا و سیما و اعتبارات محلی با ایمان، علم و عمل و فراخ دستی و بالا بردن انگیزه کاری کارکنان آن نیز آویزه چشم و گوش باشد.