یادداشت : محمد امین خوش نیت
آذرقلم: عکس های قدیمی را که ورق می زنی، می توانی تغییر ایجاد شده در قیافه و لباس حاضران در عکس را ببینی و حتی بخندی و گاهی هم مزاح کرده و مسخره کنی… اما…
اما وقتی به برخی از چهره ها می رسی خنده در روی لبانت می ماسد و غم و درد و حرمان بر روی قلبت آوار می شود. چهره هایی را می بینی که روزگاری در کنارشان بودی اما امروز غریبانه از این خانه و خاک رفتند و تو ماندی با کوله باری از خاطرات شیرین و درس های ناموخته و مشق های نانوشته و ….
سخن از چهره های روزنامه نگاری است مردانی که به قول رهی معیری:
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب میسوختم پروانهوار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم
درد بیعشقی ز جانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش
نغمهها بودی مرا تا همزبانی داشتم
در روز خبرنگار، یاد سه سرو روان و آزاد مطبوعات آذربایجان: به ترتیب: استاد حمید آرش آزاد، استاد عزیز حمزه زاده و استاد عکاس، علیزاده نوبری، که در این عکس در کنار هم ایستاده اند زنده و جاوید باد.
تاریخ عکس: روز خبرنگار سال 1386/ دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران آذربایجان شرقی