- پایگاه خبری آذرقلم - https://azargalam.ir -

جاهل نباشیم!/ میرزائی

یادداشت: زهرا عبداله میرزائی

آذرقلم: ساعتها خیره به صفحۀ مانیتور و غرق در نوشته های دکتر علی شریعتی هستم طوریکه گذشت زمان را احساس نمی کنم! دکتر شریعتی قلم بی نظیری دارد؛ قلمی که با علم و بصیرت همراه است.

فهیم بودن و بردۀ جهل نبودن، برای بیانِ حقایق یک اساس است.

آگاهی، مهمترین شاخصۀ یک صاحب قلم است؛ آگاهی باید باشد تا صاحب قلم، عملۀ هیچ صاحب زر و زور نباشد و به عنوان ابزار و حیوان چهارپایِ ارابۀ مرگِ ظالمان، مورد سوء استفاده قرار نگیرد.

وقتی صاحب رسانه ای نمی تواند دو خط جمله بنویسد ولی نیروی زیر دستش را با تحقیر و انگِ بی سوادی اخراج می کند این یعنی جهل آشکار…

وقتی صاحبانِ پولِ باد آورده با یک هدیه ناچیز، دهان هر صاحب قلمی را می بندند تا صاحب قلم نقدی بر عملکردشان ننویسد و منتشر نکند این یعنی جهل آشکار…

وقتی صاحب قدرت از نکته ضعف فقرِ مالیِ نیروی زیر دستش برای حفظ منافع خود بهره برداری می کند و طنابِ بردگی را دور گردن نیرویی که حال برده اش هست، می اندازد این یعنی جهل آشکار…

ای صاحبان قلم، ای مخلوقین آزادِ خالق یکتا، بیایید جاهل نباشیم و بدانیم “قلم” امانتی است در دست ما و هر واژۀ دور از انصاف و دین، یعنی افتادن در لجنِ خیانت…

بیایید جاهل نباشیم و از نوشته های بزرگانی چون شهید شریعتی درس بگیریم، ایشان چه محکم درباره قلم می گویند: ” قلم، توتِم (چیزی که به عنوان سمبل گروه مورد پرستش قرار گیرد) من است، توتم ما است، به قلم سوگند، به خون سیاهی که از حلقومش می چکد سوگند، به رشحه خونی که از زبانش می تراود سوگند، به ضجه های دردی که از سینه اش بر می آید سوگند… که توتِم مقدسم را نمی فروشم، نمی کُشم، گوشت و خونش را نمی خورم، به دست زورش تسلیم نمی کنم، به کیسه زرش نمی بخشم، به سر انگشت تزویرش نمی سپارم، دستم را قلم می کنم و قلمم را از دست نمی گذارم، چشمهایم را کور می کنم، گوشهایم را کر می کنم، پاهایم را می شکنم، انگشتانم را بند بند می برم، سینه ام را می شکافم، قلبم را می کُشم، حتی زبانم را می برم و لبم را می دوزم… اما قلمم را به بیگانه نمی دهم. به جان او سوگند که جانم را فدیه اش می کنم، اسماعیلم را قربانیش می کنم، به خون سیاه او سوگند که در غدیر خون سرخم غوطه می خورم، به فرمان او، هر جا مرا بخواند، هر جا مرا براند، هر چه از من بخواهد، در طاعتش درنگ نمی کنم. هر کسی را، هر قبیله ای را توتمی است، توتم من، توتم قبیله من، قلم است. قلم زبان خدا است، قلم امانت آدم است، قلم ودیعه عشق است، هر کسی را توتمی است و قلم توتم من است.”

صاحبان قلمی که قلم خود را به ارزانترین قیمت به هر جاهل و ظالمی فروخته اند باید از حرمتِ قلمی که شهید شریعتی پاس داشته، شرم کنند…

بیایید جاهل نباشیم تا فردا روزی اسم و هویت ما به عنوان لیستِ سیاهِ تاریخ ثبت نشود.

بیایید جاهل نباشیم و آدمها را بخاطر اینکه برای حفظ منافع صاحبان میز نمی نویسند، تکفیر نکنیم.

سالها قبل برای بی عدالتی نوشتم و صاحب میزی مرا تکفیر کرد و بخاطر میزی که داشت می خواست اندیشه و قلمِ مرا زیر چکمه های دیکتاتوری اش لگد کند ولی من روحم را بزرگ کردم تا آنقدر کوچک نشوم که برای یک جیرۀ ناچیز دستمال کشی کنم.

بیایید جاهل نباشیم و نگذاریم هر ظالمی از نداری ما سوء استفاده کند و ما را تبدیل به صاحب قلمی کند که فقط برای ترویج جهل می نویسد تا روشنایی ها را به تاریکی سوق دهد و قلبها را بمیراند.

آری جهل، آدم را به حیوان تبدیل می کند، بی غیرت می کند و از او خون آشامی می سازد که خون هموطنش را بمکد…

و حرف آخر اینکه: ای صاحبانِ میزِ دارای فسادِ اخلاقی و اقتصادی بیدار شوید چراکه مردم بیدار شده اند و قسم به خون شهدا نخواهند گذاشت همچنان صاحبِ میز بمانید…