[vc_row][vc_column][vc_column_text]
یادداشت: محمد امین خوش نیت
از چشم برای دیدن چهره صوت
با دست هنر، آینه ای ساخته ام
جبار باغچه بان
اینجا از آن همهمه و شلوغی معمول در همه ی نمایشگاهها و مراکز تجمع خبری نیست ! نه اینکه کسی اینجا نباشد. از قضا جا برای سوزن انداختن هم نیست . گاه گداری صدای جابجا شدن میز و شیئی به گوش می رسدو حرکت کشیده شدن کفشی بر روی زمین ! کافی است تا چشم باز کنی و رقص زیبای انگشتان و دستهایی را ببینی که در میان آن حرکات ، فرهنگنامه ای از واژه ها و جملات را کنار هم می چینند. ایما و اشاره ،اینجا کار صدها کتاب و دفتر و هزاران کلام را می کند .
اینجا علوم ارتباطات و تکنولوژی رسانه هم با همه آن دبدبه و کبکبه اش جا می ماند!
چرا که در مبانی و تئوری های خود تنها به انتقال پیام توسط انسانهای عهد قدیم و استفاده از نماد های آتش و چوب و سنگ اشاره کرده و کمتر به توانمندی و هنر نمایی “ناشنوایان” در انتقال پیام و برقراری ارتباط صمیمی با اطرافیان پرداخته است.
افرادی که ما به غلط به آنها عنوان ” ناشنوا ” داده ایم. چرا که آنها گاه شنواتر از ما به اصطلاح ” شنواها ” هستند.نوای روحبخش هستی بر جان و دل آنها پژواکی شیواتر و رساتر یافته است .
دوم تا هشتم مهرماه هر سال به مردان و زنانی اختصاص یافته که دست تقدیرچنین مقدر داشته تا اصوات و هیاهوی دنیای شلوغ و پر سر و صدای ما را نشنوند.” هفته جهانی ناشنوایان ! “
نام ناشنوایان در ایران با نام استاد جبار باغچه بان مانوس و مترادف گشته است .
کسی که به رغم همه سختی ها و مخالفت ها و تلقین های تلخ نا امید کننده بهار همیشه شکوفا را به باغ خزان زده وخاموش ناشنوایان ایران به ارمغان آورد. جبار باغچه بان برای اولین بار اولین زبان اشاره و الفبای انگشتی را در خطه ی آذربایجان بنیان نهاد و بدین ترتیب انقلابی جدید در عرصه ارتباطات و تعاملات اجتماعی ناشنوایان ایران زمین خلق کرد .
او اولین مدرسه ناشنوایان ایران و اولین کودکستان وایرانی را تاسیس کرد و در سال 1339 موسسه کانون ناشنوایان و کرو لال های ایران را با هدف حمایت مادی و معنوی از ناشنوایان ایرانی پایه گذاری کرد . او خود چنین می گوید که :
زاندیشه برای خود رهی یافته ام
نقش دگری را به ره انداخته ام
از چشم برای دیدن چهره صوت
با دست هنر آینه ای ساخته ام!
از سال 1357که کانون کرو لال های آذربایجان شرقی در تبریز بنیان نهاده شده ، هزاران کودک کر و لال این سرزمین ، از خدمات این کانون بهره مند شده و همپا و همگام با سایر افراد جامعه حضور پرطراوت و شادابی را برای نیل به سوی توسعه و ترقی بر داشته اند . حضور فعالانه آنها در بطن و خط سیر زندگی خط بطلانی بود بر خاموشی و سکوت مظلومانه و گوشه نشینی و عزلت گزینی شان !
با این حال جامعه ناشنوایان آذربایجان شرقی در کنار سکوت زبانی و ظاهری خویش از سکوت برخی مسئولان در قبال مشکلات آنان رنج می برد .
ضعف بودجه های مالی ، نبود تجهیزات پیشرفته ی آموزشی، فقر اماکن خاص ورزشی ویژه ی ناشنوایان ، محدود بودن امکانات رفاهی و تفریحی و فضای سبز اختصاصی، نا مناسب بودن فضاهای شهری و اداری و مهمتر از همه ی اینها ، مشکلات مربوط به اشتغال ، مسکن و ازدواج این شهروندان پر احساس ، از جمله ی مهمترین مشکلات و تنگناهای معیشتی ناشنوایان است.ضمن آنکه فرهنگ سازی های لازم و کافی برای پذیرش شرایط خاص ناشنوایان صورت نگرفته است .
در این شرایط ، اگر ناشنوایی مورد بی مهری و تمسخر برخی اطرافیان بی احساس ! قرار نگیرد جای شکر بسیار دارد! اما چه بسیار مردم و همشهریان خیرخواهی که نه با دیده ی دلسوزی و ترحم ، بلکه با نگاه وظیفه مندی و عدالت خواهانه ، درصدد کمک و حمایت از این افراد به ظاهر ساکت اما پر جنب و جوش هستند و قطعا آوای دلنشین عمل خیر آنان در محضر دادار مهربان هرگز بی اجر و جواب نمی ماند.
اکسیر عشق و تلاش و همت در مرام و زندگی آنان نمودی رساتر ، درخشان تر و زیباتر از بقیه صداها و نواهای ما یافته است . آنان را و ترانه ی دلنشین حضور آنان در جامعه مان را دریابیم .
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]